حصاروئیه محبوب قلبها

حصاروئیه از توابع شهرستان شهربابک در استان کرمان میباشد. allahdini1981@gmail.com آماده دریافت مطالب و نظرات ارسالی شما میباشد.

حصاروئیه محبوب قلبها

حصاروئیه از توابع شهرستان شهربابک در استان کرمان میباشد. allahdini1981@gmail.com آماده دریافت مطالب و نظرات ارسالی شما میباشد.

کشاورزی

       

     

    

وبلاگی دیگر

با سلام
هم و لایتی عزیزمان آقای ناصر قائینی حصاروئیه که هم اکنون در کشور کانادا اقامت دارند در حرکتی تحسین بر انگیز اقدام به ایجاد وب سایتی به زبان انگلیسی تحت عنوان حصاروئیه نموده اند که در آن به معرفی فرهنگ و تاریخ حصاروئیه پرداخته اند. همچنین در این وب سایت خاطرات و مطالب زیبایی از زمان حضور ایشان در شهربابک و حصاروئیه به زبان انگلیسی نوشته شده است که خواندن آنها خالی از لطف نمی باشد. بازدید کنندگان گرامی می توانند با مراجعه به لینک http://hesarooyeh.wetpaint.com با این وب سایت آشنا شوند. همچنین می توانید نقطه نظرات و پیشنهادات خود را در مورد این وب سایت به آقای قائینی ارسال فرمائید تا در هرچه بهتر شدن این وب سایت تلاش بیشتری صورت بگیرد. از همکاری شما سپاسگزارم.

عکسهایی از احشوم

با سلام خدمت همه شما بازدید کنندگان عزیز و گرامی همانطور که برای همه شما عزیزان قول داده بودم که عکسهایی از احشوم برایتان در وبلاگ قرار دهم سرانجام موفق شدم که چند عکس  تهیه کنم. در تهیه این عکسها آقای حسین الله دینی حصاروئیه فرزند علی مرتضی نیز در زمینه کمال همکاری را بنده داشتند که جا دارد از ایشان تشکر و قدردانی کنم. امیدوارم که از دیدن این عکسها لذت ببرید.

      

       

  

  

عکس

     

      

گمار گـله

بی شک واژه  " گمار " برای همه شما ها  آشنا است و شاید برای بعضی ها تلخ و برای بعضیها شیرین باشد. البته تلخ و شیرینی های گمار به این بر می گردد که با کدام یک از افراد زیر گمار رفته باشید٬ مثلا با حبیب الله یا مرتضی حسین خانعلی٬ سبزعلی فغونعلی٬ غلامعلی کرمعلی٬ رضا حسن ایور و غیره. البته اینو هم باید بگم که  گمار خلمه از گمار بزرگه آسان تر هست چرا که معمولا گمار خلمه شبی دو سه پیوال میرن اما گمار بزرگه شبی یه پیوال بیشتر نمیرن. برای همین کمتر می خوابن و فرداش کسل تر هستن. دم پسین که گله رو میکنه میره بیابون، باید همراهش بری تا فردا ظهر بعد از گرچر اولی. این میشه یه شب گمار کامل. حالا به ازای هر ده تا گوسفند باید یه شب گمار بری. مثلا اگر ۱۰۰ تا گوسفند داشته باشی باید ده شب گمار بری. اونایی هم که گمار نمیرن باید مواجب بدن.


مواجب پولی است که بابت چرای گوسفند در سال پرداخت می شود و اصطلاحا میگن گوسفنداشون خشکه می چرن البته یه وقتایی پارتی بازی هم میکنن و یکی دوتا گوسفند رو حساب نمیکنن که اینا تو رم می چرن. بگذریم. حالا کسی که بیشتر از بقیه گمار داشته باشه، می شه ارباب گله. هر که بامش بیش برفش هم بیشتر. البته زحمت و سختی های بیشتری رو هم تحمل میکنه. شب ها که همراه گله میری باید با سرما و روزها با گرما بجنگی. تازه شب باید شانس بیاری که جک و جونور به گله نزنه. و الا تا صبح نمیتونی چشم رو هم بذاری. وقتی پیوال میرن اگه تاریک ماه باشه باید حواست علاوه بر گوسفندا به خرا هم باشه که ور رو نرن. حالا بیا هیزم هم جمع کن تا چایی هم درست کنی. اگه گله آروم بگیره شاید بتونی یه قپ "اوجزو" یا "او گرمو" هم درست کنی ور گرنه یه لقمه نون کرنون یا نون تووه باید گرم کنی و تا صبح بتایی. خوب ولی شبایی که مهتو هست خیلی راحتتره. فردا صبح وقتی آفتاب بزنه اونوقت شدت گرمای تابستون حالتو میگیره. حالا باید گله یه چنتا تو بخوره تا ساعتای ۱۱ که گله بره سر او.  اونایی که سر احشوم هستند بعد از اینکه گله او خورد گوسفندا رو میزنن تو تلگرد و می دوشن. بعدش گوسفندا باید برن گرچر. گفتم گرچر .آره، گرچر احتمالا از کلمه گرما چر گرفته شده. چون که ظهر گرما گوسفند ها رو به چرا می برند. گله حبیب الله حسین گرچر میره زیر زمینای یوسف آباد. شما بگید گله تون کجا میره گرچر.


تو اون ظهر گرما حدود ساعت ۱۲ تا ۳ بعد از ظهر باید بری همراه گله٬ حالا خودتون تصورشو بکنین چه به سرتون میاد. امیدوارم که هوس نکنید گله دار بشین. بلی می بینیم که دامداری سنتی چه سختی ها و مشقت هایی دارد. مبارزه با سرما و گرما و شبها را در بیابان سر کردن، اراده ای قوی و پولادین می خواهد به نظر می آید که این مردان اگر چه فقر و نبود امکانات رفاهی آنان را مجبور به تحمل چنین مشکلاتی کرده اما در راه رسیدن به هدف خود از هیچ تلاشی دریغ نکرده اند و مردانه در مسیر خود گام برداشته اند. حال اگر ما هم در پیمودن راه و مسیر خود چنین با اراده و مصمم با سختی های زندگی مبارزه کنیم و اندکی صبر پیشه ٬ رسیدن به قله های رفیع سربلندی دور از دسترس نخواهد بود. در رابطه با همین دامداری با اندکی تلاش کوشش می توان دامداری سنتی را به دامداری صنعتی تبدیل نمود و با حفظ سنت پیشینیان علاوه بر فواید لبنیاتی، از سود مادی آن نیز که مسلما نسبت به دامداری سنتی بیشتر است و هزینه کمتری هم دارد، برخور دار شد.

به امید فردایی بهتر و توام با موفقیت.

فصل درو

باسلام

همه ساله اواخر خرداد ماه و اوایل تیرماه  جنب و جوش عجیبی در بین اهالی روستا ها و به خصوص کشاورزان دیده می شود گویی قرار است کار بزرگی انجام شود که این همه تلاش و تکاپو در میان است. داسها را تیز می کنند از یکدیگر برای روز خاصی قول می گیرند و جمله " یادت نره صبح زود بیایی" را چند بار تکرار می کنند. مگر می خواهند چه کنند که این همه اصرار می ورزند که صبح زود بیایید؟ اگر در این ایام صحرا و مزارع روستائیان را برای تفریح و گردش انتخاب کرده باشید بی شک این بیت معروف به ذهن شما خطور می کند که:

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو               یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو


بلی به راستی که هنگام درو  است و این همه تلاش و جنب و جوش نیز برای همین است.خردسال که بودم وقتی در صحرا بازی می کردم، می دیدم که عده  زیادی ابزارهایی چاقو مانند اما با تیغه ای منحنی وار در دست گرفته اند و به گندم زاری می روند و گندم ها را می برند. فردا هم همین کار را سر زمین دیگری تکرار می کنند. اما نمی دانستم چیست. بعدها وقتی از پدرم پرسیدم کلمات داس و درو را برایم تشریح کرد و زمانی که پای به دبستان گذاشتم جمله معروف " آن مرد با داس آمد" ذهنم را به گذشته برگرداند به طوری که از حال و هوای کلاس به دور شدم و با ایما و اشاره های معلم مهربانم دوباره نگاهم را به کتاب دوختم اما فکرم همچنان به درو بود.


بلی داس ابزاری است برای درو کردن جو و گندم. نمی دانم که آیا تا به حال درو کرده اید یا نه؟ به هر صورت اگر درو کرده اید حتما یکی از انگشتان دست خود را هم بریده اید( بعدا در نظرات بنویسید). زمانی نه چندان دور قبل از اینکه تیلر های درو کنی وارد روستا ها و مزارع شوند، اهالی روستا با هم قرار می گذاشتند تا امروز زمینهای یکیشان را درو کنند و فردا زمین دیگری را. براستی که چه شور و هیجانی در بین مردم بود. همزمان با سپیده صبح دروگرها عازم مزرعه می شوند تا هوا خنک است قسمتی از کار درو را تمام کنند. و آنزمان که تو در صف نان گرم سنگک برای صبحانه ایستاده ای گروهی زحمت کش داس می زنند تا اگر همسایتان هم دیر به نانوایی رسید نان گیرش بیاید.


این زحمتکشان صبحانه شان را سر زمین گندمی میل می کنند و تو بر سر میز صبحانه. اینان متواضعانه بر روی زمین خاکی می نشینند و لقمه نانی به دهان می گذارند و با هر لقمه ای که فرو می رود ذکر خدا نیز ادا می شود، اما تو چه ؟ اگر صندلی صبحانه نرم نباشد و نان گرم، زمین و زمان را به هم می دوزی. بعد از صرف صبحانه دوباره داسها لای ساقه های گندمهای خشک حرکت خود را آغاز می کنند و از دور رقص ساقه های گندم نگاه چشمان هر عابری را به خود جلب می کند و از نزدیک صدای خش خش رقصشان٬ گوش را می نوازد. هر چه به ظهر نزدیک تر می شویم، فرط گرما رمق را از بازوان دروگر می گیرد و حرکت داس را کند می کند. خستگی بر درو گران چیره می شود. آری دیگر نمی شود درو کرد و باید کار را به عصر گماشت. ناهار را منزل صاحب زمین می خورند و بعد از اندک خواب نیمروزی با خنک شدن هوا دوباره داسها به صدا در می آیند. غروب پس از اتمام کار، ندای "خسته نباشید" در بین درو گران طنین انداز می شود. و آنها خود را برای فردایی دوباره آماده می کنند. بلی اینچنین در گذشته مزارع را درو می کردند. البته هنوز هم در بین عده ای رسم چنین است. اما از زمانی که تیلرها و کمباینها وارد مزارع شده اند دیگر خبری از آن همه شور و شوق درو نیست. البته در حصاروئیه  از آنجایی که  زمینهای کشاورزی کوچک است بیشتر از همان سنت قدیم درو استفاده می شود. ولی استفاده از ماشینهای درو کنی هم رواج دارد. به امید تولید گندم بیشتر و مزارع وسیعتر.

 

بره فروشی

بعد از گذشت حدود دو ماه و نیم از فصل بهار سال ۸۶، اینک زمان آن رسیده تا دامداران بتوانند از حاصل دسترنج خود استفاده ببرند. هنوز سختی های سال ۸۵ و سال قبل از آن را  فراموش نکرده اند که چه سرما و گرماهایی را تحمل کرده اند. هنوز به یاد دارند که چگونه با خشکسالی ها دست و پنجه نرم کرده اند. گویی انتظار داشته اند تا با فروش دسترنج خود  خاطره تلخ سالهای خشک و بی علف را به دست فراموشی بسپارند. اینک زمان فروش بره هایی است که زمستان ۸۵، زمانی که به دنیا می آمدند بارانهای شدید زمستانی نوید بهاری سر سبز را به آنان می داد٬ شاید آنگونه که انتظار داشتند پیش نیامد ٬ اما شکر خدا بد هم نشد. اکنون صاحبان این بره ها به دنبال راه چاره ای برای فروش آنها هستند تا جبران خسارتهای سنگین گذشته شود و بتوانند در کنار قرض و بدهی و وامهای سالهای گذشته اندکی هم برای مایحتاج زندگیشان کنار بگذارند.


اما به نظر می رسد امسال هیچ خریداری یافت نمی شود و یا اگر هم کسی برای خریدن گوسفندان پیدا شود آنچنان قیمتی پیشنهاد می دهد که به قول معروف مغز سرت سوت می کشد و یا بعضی از این خوش انصافان پیشنهاد خرید به صورت اقساط می دهند٬ که حد اقل یکساله است و به دور از انصاف. گروهی بر این شدند تا بره های خود را به شهر های اطراف ببرند و خود بفروشند، اما به نظر می رسد برای انجام این کار زمان زیادی صرف می شود و هزینه های گزافی از قبیل کرایه ماشین و کارگر و غیره و اینکه آیا آنجا خریدار مناسبی یافت می شود یا نه؟ که اگر یافت نشود آنگاه مجبور هستید به هر قیمتی خریدند بفروشی. که در این صورت چیزی عایدشان نمی شود. براستی چه باید کرد؟ اگر دیر، اقدامی برای فروششان صورت بگیرد آنزمان که شیر گوسفندان با کم شدن علفهای بیابان خشک شود و این زبان بسته ها گوشت کنونی خود را از دست بدهند آنگاه چه باید کرد؟ شما چه پیشنهادی می کنید؟ منتظر نظرات سبز شما هستیم.

وایسا در تلگرد٬ می فهمی مسکه ارزونه یا گرونه؟

به نام خدا

سلام دوستان عزیز و ارجمند و بازدیدکنندگان گرامی

نمی دونم که از اون روزی که مطالب مربوط به دوغ و مسکه رو نوشتم تونستید برید و به یه احشوم سر بزنید یا نه. امیدوارم که تونسته باشید از نزدیک یه احشوم را دیدن کنید. البته هرچند اونهایی که در منطقه شهربابک نیستند و الان دارند این مطالب رو می خونند دلشون واسه احشوم لک زده . ولی خوب چه میشه کرد؟. من سعی می کنم که حتما براتون چندتا عکس از احشوم امسال تهیه کنم. راجع به درست کردن ماست و دوغ و کره و مسکه و قره قروت باهاتون صحبت کردیم و دیدید که چقدر سخته تا یه کیلو مسکه به دست بیاد. خیلی از دوستان از گرونی قیمت کره و مسکه شکایت داشتند  که بایدخدمت این دوستان عرض بکنم معلومه هنوز سر احشوم نرفتین.


اگه یه روز در تلگرد وایسی و مواظب باشی که میشای شیری در نرن، اونوقت می فهمی که ارزون هم هست یا اگه یه روز سر جاویه بری و با دست اون دول سنگینو از چاه اب بکشی و یه جاویه رو با پنج تا کل پر کنی٬ اون وقت می فهمی که حق با اون بیچاره هاست. تازه درست کردن مشکهای آبی و زنا و دوغی که خودش یکسال وقت میخواهد هنوز مونده. البته برای رفتن به سر احشوم باید این  کارا رو از قبل انجام بدی. خوب دوشیدن گوسفندا از وقتی که تلگردها سنگی شدن خیلی راحتتر شده یادمه اون موقع هایی که تلگردا قیچی بود این بزای پاچه پر باد شده از لای قیچا در می رفتند. حالا ظهر گرما باید بری بگیریشون بیاری تا شیرشون دوخته بشه. ریشه های جیگرت در می یاد. یادش به خیر. ولی حتما برین سر احشوم یه دست مریزایی به این ایلیاتا بگین.

هر جاشو نفهمیدین حتما نظر بگذارید.

دوغ و مسکه

با سلام خدمت همه دوستان و بازدیدکنندگان گرامی

سرانجام بارش بارانهای پر خیر و برکت نیمه اول فروردین ماه 86 وسال گذشته دل همه مردم عزیز و بویژه  روستائیان و کشاورزان و دامداران زحمتکش را شاد کرد. بیابانها و چراگاههای منطقه حصاروئیه امسال سرسبز و پر علف شد. امسال دامداران روستای حصاروئیه بالاخره پس از چند سال خشکسالی روانه احشوم(مکانی که دامداران برای دوشیدن شیر گوسفندانشان به آنجا کوچ می کنند) شدند تا از ماست و کره و دوغ و مسکه بی نصیب نشوند. هرچند مقدمات برپایی احشوم و تهیه لبنیات بی دردسر و پر زحمت است اما خوردن این نعمتهای خداوند آنچنان انسان را سرمست و شاداب می نماید که هر کسی آرزو میکند خوراک تمام سالش همین لبنیات گوسفند باشد. اگر تا به حال از خوردن این لبنیات بی بهره بوده اید امسال می توانید دلی از عزا در بیاورید. حتما به احشوم های اطراف سر بزنید. امسال بسیاری از اهالی روستا روانه کوه و بیابان شدند تا از رحمتی که خداوند نصیبشان کرده بی بهره نباشند. اما براستی می دانید که چه اتفاقاتی روی می دهد تا شما به این لبنیات لذیذ دست پیدا کنید.سحرگاهان آن زمان که شما در خواب ناز فرو رفته اید یا در وسط روز که شما در زیر کولرهای گازی و آبی دراز کشیده اید و  باز هم احساس گرما می کنید جماعتی زحمتکش مشغول دوشیدن شیر گوسفندان می باشند و سپس شیر رابه صورت ماست در آورده و آن را در مشک مخصوصی که از پوست گوسفند درست شده می ریزند اندکی آب به آن می افزایند حال مشک را باد کرده و حدود یک ساعت آن را می زنند(تکان می دهند) انگاه که کره آن گرفته شد مشک را زانو می کنند( باد آنرا خالی کرده و با زانو آنرا آرام حرکت میدهند تا کره آن جمع شود). حال کره را بیرون آورده و درون ظرفی مسی و در جایی خنک نگه می دارند. آنچه که درون مشک می ماند دوغ نامیده می شود. دوغ  درون مشکی دیگر ریخته می شود تا این مشک برای گرفتن کره در روز بعد آماده شود پس از چند روز که تعداد مشک های دوغ زیاد شد آنها را در ظرف بزرگی به نام سطل(با فتح سین و طا) ریخته  دوغ را جوشانده و حاصل را که ماده ای غلیظ شده در کیسه ای ریخته  آب آن را گرفته به آن اسپار می گویند اسپار حاصل را به صورت گلوله های کوچکی به نام کشک در می آورند که هم مصرف تازه خوری دارد و هم از خشک شده آن برای کالا جوش استفاده می نمایند. آبی را که از اسپار گرفته می شود باز می جوشانند این بار ماده غلیظ تیره رنگی به دست می آید که انرا به صورت اشکال مختلف در می آورند این آخرین ماده ای است که از شیر به دست می آید و قره قروت (تلف) نامیده می شود.حال تصور کنید تمام این کارها در بیابان زیر تابش آفتاب سوزان انجام می شود. جایی که نه آب کافی می باشد و نه هوای خنکی . چه رنجها و مصیبتهایی تحمل می شود تا این لبنیات خوشمزه به دست آید. مرحبا بر این زنان و مردان سختکوش براستی که باید بر دست آنان بوسه زد.

 

باز هم ورزشی

سلام

از آنجایی ورزش فوتبال در همه جای جهان در بین مردم از محبوبیت خاصی بر خوردار است. جوانان فوتبال دوست روستای حصاروئیه نیز از این قاعده مستثنی نیستند. عکسهایی که زیر مشاهده می کنید نشان می دهد که ورزش فوتبال از سالهای بسیار دور در روستای حصاروئیه شهرستان شهربابک رایج بوده و برایشان بسیار اهمیت داشته به طوری از همان ابتدا با حضور چند تیم از روستای اطراف با هم به رقابت می پرداختند و به امر ورزش بسیار اهمیت می دادند و هم اکنون نیز این رویه ادامه دارد و امیدواریم که مسئولین شهرستان نیز به امر ورزش در روستاها توجه بیشتری نمایند تا جوانان در محیط هایی سالم و به دور از هرگونه انحرافات اجتماعی به تفریحات سالم بپردازند. عکسهایی  را که در زیر مشاهده می کنید دوست و هم ولایتی عزیزمان سید حسن فاطمی مقدم که هم اکنون در کشور کانادا اقامت دارند برایمان فرستاده که در برگزاری مرتب مسابقات فوتبال جام نوروز در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰ در روستای حصاروئیه نقش بسیار مهمی ایفا کردند.و تلاشهای بی دریغ این عزیز و سایر دوستان و هم ولایتی های گرامیمان باعث شده که همچنان مسابقات جام نوروزبه گرمی سالهای گذشته برگزار شود. برای این هم ولایتی عزیزمان آرزوی موفقیت و سربلندی داریم . بسیار سپاسگزار و ممنونیم از زحمتی که برای ارسال عکسها کشیدند. 

عکسهای ورزشی

      

          

        

     

        

   

      

 

آسفالت کوچه ها

 سرانجام پس از چند ماه انتظار بالاخره مسئولین عزیز شهرمان٬ شهربابک تصمیم گرفتند تا کوچه های روستای حصاروئیه را که مدتهاست خاکریزی و قیرپاشی شده است  آسفالت نمایند و هم اکنون به وعده خود وفا نمودند و این امر تحققق یافت از همکاری دلسوزانه این عزیزان بسیار سپاسگزار و ممنونیم که هرچند دیر٬ اما سرانجام وعده خود را عملی نمودند و خدمتی کوچک به مردمان روستانشین این خطه از دیارمان انجام دادند. به هر حال امیدواریم که سایر قسمتهای ناچیزی هم که باقی مانده نیز آسفالت شود بخصوص مسیر منتهی به قبرستان روستا که بسیار مهم می باشد هر چند که اهالی روستا انتظار داشتند که در همین مرحله این قسمت آسفالت شود٬ اما این اتفاق نیفتاد. به امید فردایی بهتر و آبادتر.

عکس شماره یک   عکس شماره دو  عکس شماره سه

منتظر نظرات سبز شما هستیم. 

تیم اخلاق

هیات برگزاری مسابقات فوتبال جام نوروز روستای حصاروئیه شهرستان شهربابک پس از یک هفته باز هم از حضور کلیه دوستان و عزیزانی که در برگزاری مسابقات فوتبال در روستای حصاروئیه نقش ایفا کردند تشکر و قدردانی کرد. همچنین تاکید کرد که ان شاءالله سال آینده نیز مسابقات به همین گرمی و منظمی برگزار خواهد شد. در ضمن دو تیم شرکت کننده از روستای برفه نیز به عنوان با اخلاق ترین تیمها برگزیده شدند که بسیار متشکریم از دوستان عزیزمان در روستای برفه جهت نظم خاصی که به این بازیها بخشیدند و همچنین دوستان عزیزمان در روستای محمدآباد که امسال نخستین تجربه حضورشان در این مسابقات بود. از آنجایی تنها هدف از انجام این بازیها صلح٬دوستی و برادری در بین جوانان روستاهای اطراف است امیدواریم که حضور این تیمها در مسابقات آتی فوتبال روستای حصاروئیه منظم و پر رنگ شود.

سیزده بدر

امسال سیزدهم فروردین٬ ماه روز طبیعت با شکوهتر از هر سال دیگر گرامی داشته شد اهالی روستای حصاروئیه به همراه دوستان و آشنایان خود روز طبیعت را در دامان طبیعت به سر بردند.سیزده امسال همراه با بارش باران و هوایی مطبوع و دل انگیز همراه بود به گونه ای که هیچ کس دوست نمی داشت خورشید غروب کند و روز به انتها برسد. بارش باران در فروردین ماه امسال طبیعت را سرسبز و زیبا کرد و سیزدهم فروردین دوستداران طبیعت لذتی دو چندان بردند. صخره های کوههای هفت کوه و پیرقوچان با آنکه صعب العبور بود بالاخره پیموده شد. و این به منزله این است آنگونه که این صخره ها پیموده می شوند و قله ها فتح می گردند٬ مشکلات و سختی های زندگی نیز به همین راحتی از پیش پا برداشته می شوند و اندکی صبر و تحمل راههای دشوار را سهل و آسان می نماید. متاسفانه عکسهای مربوط به سیزده بدر با سهل انگاری عده ای از دوستان از بین رفت.

عکسهای جام نوروز

۱-  تیم حصاروئیه     ۲- مراسم توزیع جام   ۳- تیم حصاروئیه    ۴- توزیع جوایـز   ۵- داوران    

  ۶- تیم الف برفه    ۷- عکس     ۸- عکس۱      ۹- عکس۲       ۱۰- عکس۳ 

        ۱۱- بدون شرح        ۱۲- عکس۴        ۱۳- عکس۵         ۱۴- عکس۶     

    ۱۵- جامهای اهدایی به تیمها   ۱۶- تیم ب برفه   ۱۷- عکس۷

               ۱۸- عکس۸        ۱۹- عکس۹

حصاروئیه قهرمان مسابقات جام نوروز ۸۶

به نام خدا

باز هم با عرض پوزش از شما بازدید کنندگان عزیز وبلاگ حصاروئیه محبوب قلبها

مدتی بود که بنده به علت عدم دسترسی به اینترنت نتوانستم اخبار روستای حصاروئیه را به صورت روزانه در اختیار شما عزیزان قرار دهم. اما در ادامه مسابقات جام نوروز، روستای حصاروئیه در تاریخ  ۱۲/۱/۸۶ مقابل تیم محمد آباد قرار گرفت که در یک بازی برتر موفق شد با نتیجه ۱-۳ این تیم را شکست دهد. حسن الله دینی هافبک نفوذی سمت راست تیم  با به ثمر رساندن ۲ گل تیم حصاروئیه نقش مهمی در پیروزی تیم حصاروئیه داشت. اما پس از این بازی نشستی بین مربیان و مسئولان تیمهای شرکت کننده  انجام شد که با توافق طرفین قرار شد برای تعیین تیم قهرمان دو تیمی که بیشترین امتیاز را دارند با انجام یک بازی تحت عنوان فینال بازیها قهرمان را تعیین کنند که سرانجام زمان انجام این بازی به ۱۵/۱/۸۶ موکول شد تا تیم برتر این بازیها یعنی برفه الف و تیم حصاروئیه مقابل هم بازی کنند.این بازی راس ساعت ۱۵ به قضاوت سید محسن فاطمی مقدم برگزار شد. در فینال بازیها تیم حصاروئیه موفق شد در یک بازی برتر با نتیجه ۲-۴ تیم حریف را شکست دهد و برای دومین سال پیاپی قهرمان مسابقات جام نوروز روستای حصاروئیه شود. ضمنا سید جواد فاطمی مقدم با به ثمر رساندن ۳ گل از ۴ گل تیم توانست hattrick کند و عنوان بهترین بازیکن زمین را به خود اختصاص دهد. گل دیگر تیم را سید امین فاطمی مقدم با یک ضربه کاشته از میانه های زمین به زیبائی وارد دروازه تیم برفه نمود. در پایان این بازیها به رسم یادبود لوح تقدیر و هدایایی به بازیکنان تیمها اهدا و از حضور کلیه تیمهای شرکت کننده و عزیزانی که در برگزاری این جام نقش داشتند تشکر و قدر دانی شد.

اخبار نوروز

به نام خدا

با سلام خدمت خوانندگان عزیز وبلاگ حصاروئیه محبوب قلبها

با عرض پوزش از شما عزیزان از اینکه به علت عدم دسترسی به اینترنت نتوانستم وبلاگ را بروز کنم عذر خواهی نموده. اما در ادامه مسابقات جام نوروز روستای حصاروئیه برگزار می شود مورخ 86/1/7 تیم فوتبال الف برفه مقابل تیم روستای محمد آباد قرار گرفت در یک بازی پر گل تیم الف برفه موفق شد با نتیجه 2-4 تیم محمد آباد را شکست دهد و به کسب مقام قهرمانی امیدوار باشد. این بازی که صبح هفتمین روز سال جدید راس ساعت 9 برگزار شد را آقای تورج قائینی سوت زدند که قضاوت قابل قبولی را انجام دادند.


بارش باران که در هشتمین روز سال 1386 از حدود 10 صبح شروع به باریدن کرد و تا سحر گاه نهمین روز سال جدید ادامه داشت موجب خوشحالی اهالی شهرستان شهربابک و بویژه روستائیان و کشاورزان گردید. کشاورزان و دامداران روستای حصاروئیه نیز بارش باران ، رحمت پروردگار را جشن گرفتند و به شکر گزاری خداوند پرداختند. بارش باران نوید بهاری سرسبز و با طراوت داد تا کشاورزان و دامداران امیدوار به ادامه فعالیت هایشان باشند.اینک پس از گذشت چندین سال خشک سالی کشاورزان و دامداران امیدوارند که خسارتهای این چند سال اخیر جبران شود.


در ادامه مسابقات فوتبال جام نوروز روستای حصاروئیه در تاریخ ۸/1/8۶ یک مسابقه انجام شد که طی آن دو تیم حصاروئیه و ب برفه به مصاف یکدیگر رفتند که متاسفانه تیم حصاروئیه بازی را با نتیجه 3-1 به حریف واگذار کرد. عدم هماهنگی بین بازیکنان تیم و نبود چند تن از مهره های اصلی تیم همچون سید علی فاطمی مقدم، سید امین فاطمی مقدم و فرشید الله دینی از دلایل شکست تیم حصاروئیه بود.تیم حصاروئیه نیمه نخست را با شکست یک - صفر به پایان برد و نیمه دوم را در شرایطی آغاز کرد که بارش باران به شدت شروع به باریدن کرد و بازی در هوایی دلپذیر انجام شد تیم برفه بر حملات خود در نیمه دوم افزود و با استفاده از ضعف خط دفاعی تیم حصاروئیه توانست دو گل دیگر نیز به ثمر برساند. تلاشهای تیم حصاروئیه تنها در آخرین دقیقه بازی منجر به تنها گل تیم حصاروئیه شد تا شکست اندکی سبکتر شود.در بعد از ظهر ۹/1/۸۶ نیز تیمهای ب برفه و تیم محمد آباد مقابل هم قرار گرفتند که نتیجه ای جز تساوی یک یک نداشت.


و اما امروز ۱۱/۱/۸۶ دو تیم برفه ای مقابل هم قرار گرفتند که در یک بازی پر گل تیم الف برفه موفق شد تا با نتیجه 2-6 تیم ب برفه را شکست دهد و با 7 امتیاز در صدر جدول رقابتها قراربگیرد.با این نتیجه تیم حصاروئیه امید زیادی به نزدیک شدن به صدرجدول دارد و دربازی فردا مقابل تیم محمدآباد بایستی حداقل با ۲ گل این تیم راشکست دهد. ضمنا عکسهای مربوط به بازیها از ۱۷ فروردین به بعد در وبلاگ قرار می گیرد.

شنبه گردی

سلام

امروز نخستین شنبه سال است. دامان طبیعت میزبان عده کثیری از علاقه مندان به کوه و دشت و صحرا بود. دوستداران طبیعت امروز را به همراه خانواده هایشان به کوه و کمر زدند تا نخستین شنبه سال را در دامان طبیعت باشند.امروز کوههای حصاروئیه٬هفت کوه٬پیرقوچان٬ دوسر و منطقه زیبا و سرسبز سرده میزبان طبیعت دوستان روستای حصاروئیه بود. اینان آمده بودند تا شنبه که سر آغاز هفته و شروع کار و فعالیت می باشد را بیرون باشند و برای شنبه های آتی انرژی فراوانی ذخیره کنند و سالی پر شور و نشاط داشته باشند. کسانی هم که وسیله ای برای حمل و نقل افراد نداشتند به باغ و صحرا رفتند و عده ای هم که پای رفتن داشتند تپه های نزدیک همچون تل سیاه را مهمان شدند. خلاصه امروز کسی خانه نبود هر کس به طریقی طبیعت را نوازش کرد.

مسابقات فوتبال

به نام خدا

حصاروئیه ۲                ۲ برفه

همانطور که قول داده بودیم تا اطلاعات و اخبار مسابقات فوتبال جام نوروز روستای حصاروئیه را به اطلاع علاقه مندان برسانیم٬ امروز در خدمت شما عزیزان هستیم.امروز نخستین روز این بازیها بود که با برگزاری یک دیدار بین تیمهای برفه و حصاروئیه پایان پذیرفت که حاصلی جز تساوی برای این دو تیم نداشت. تیم فوتبال برفه نیمه نخست را هجومی آغاز کرد به طوری که توانستند به گل اول بازی دست پیدا کنند اما این برتری طولی نیانجامید و ستاره کوچولوی تیم حصاروئیه ایمان قائینی با یک شوت از راه دور دروازه برفه را گشود تا دو تیم با نتیجه تساوی یک یک نیمه نخست را به پایان ببرند. تیم برفه که به تساوی هم قانع نبود بر حملات خود در نیمه دوم افزود تا اینکه به گل برتری دست یافت و باز هم از حریف سابق خود پیش افتاد اما تلاش بازیکنان تیم حصاروئیه بی نتیجه نماند و حملات طوفانی آنها به ثمر نشست. خطایی که بازیکنان برفه بر روی بازیکنان تیم حصاروئیه پشت محوطه جریمه انجام دادند را سید علی فاطمی مقدم کاپیتان تیم حصاروئیه آنچنان استادانه در کنچ دروازه برفه جای داد تا دیگر هیچ تیمی جرا ت خطا کردن پشت محوطه جریمه به سرش نزند. در ادامه دو تیم هر چه تلاش کردند راه به جایی نبردند و بازی با همین نتیجه به پایان رسید. در ضمن گلهای تیم برفه را آقایان عباسی و فرخی به ثمر رساندند. قابل ذکر است که امروز سید داوود فاطمی مقدم دروازه بان اسبق تیم فوتبال حصاروئیه که سالهاست در آن سوی مرزهای آبی زندگی می کند و هم اکنون جهت دیدار از خانواده اش در حصاروئیه به سر می برد بار دیگر درون دروازه تیم حصاروئیه قرار گرفت و خاطرات دوران نوجوانی اش را تکرار کرد. و ی در دوران بازیگریش یکی از مهره های اصلی تیم به شمار می آمد که نقش بسزایی در پیروزیهای تیم حصاروئیه داشت.