حصاروئیه محبوب قلبها

حصاروئیه از توابع شهرستان شهربابک در استان کرمان میباشد. allahdini1981@gmail.com آماده دریافت مطالب و نظرات ارسالی شما میباشد.

حصاروئیه محبوب قلبها

حصاروئیه از توابع شهرستان شهربابک در استان کرمان میباشد. allahdini1981@gmail.com آماده دریافت مطالب و نظرات ارسالی شما میباشد.

کنکوری های 93

امسال هم همچون سالهای گذشته جوانان روستای حصاروئیه در دانشگاه ملی سهم داشتند.جوانان افتخار آمیز روستای حصاروئیه هرساله خوش می درخشند و نتایج تلاش و زحمات خود را می گیرند.هرچند قبولی های امسال تا حدودی نسبت به سالهای گذشته کمتر بود اما آنهایی هم که قبول شدند توانستند در رشته های پزشکی و داروسازی راهی دانشگاه شوند. آنهایی هم که قبول نشدند به حداقل ها راضی نبودند. چراکه این جوانان آموخته اند در تحصیل نبایستی به حداقل ها و حد متوسط راضی بود، آنها همواره به دنبال بهترین ها هستند.با آرزوی موفقیت برای همه جوانان ایران زمین و بخصوص جوانان حصاروئیه،امیدواریم که همه آنها در تمام مراحل زندگی موفق و پیروز باشند.

قبول شدگان کنکور سراسری93:

1- رامین قائینی فرزند علی             پزشکی زاهدان
2- بهرام پورکریمی فرزند محمدرضا     داروسازی کرمان
3- فهیمه نصرالدینی فرزند اسکندر      حسابداری یزد

اینجا حصاروئیه است

اینجا حصاروئیه

حصاروئیه محبوب قلبها

قلبهایی که به عشق زادگاهشان می تپند

اینجا سرزمین آبا و اجدادی همه آنهایی است که اهل حصاروئیه هستند.

اینجا عشق ، صفا ، صمیمیت و محبت موج می زند.

اینجا سرزمین دستان پینه بسته پیر مردها و پیر زن هایی است که سالها با عشق زحمت کشیده اند،

برای فرزندانشان، برای خانواده شان، برای عزت و بزرگی شان.

اینجا مردمانی مومن ،دوست داشتنی و خونگرم دارد.

اینجا مردمانش همچون کوهش، استوار و پابرجا هستند.

اینجا هفت کوهش هفت نماد دارد،

محبت،صفا، صبر،صمیمیت، گذشت، درستی و سخاوتمندی

اینجا برای  من و برای هر حصاروئیه ای محل آرامش است،

آرامشی که در هر جای دیگری دست نیافتنی است.

اینجا سالهاست که زبانزد عام و خاص است

اینجا شب هایش آسمانی پرستاره دارد،به هر گوشه ای از آسمان که چشم میدوزی، سو سوی ستارگانش چشمهایت را نوازش میدهد، گویی با تو حرف می زنند و برایت رازهایی دارند.

طلوع زیبای خورشید حصاروئیه  با آن پرتوهای طلایی رنگش تورا سحر خیز می کند.

گرمای ظهرش، گرما بخش وجودت می شود.

اما غروب که می شود وزش نسیمی خنک در گندم زارهای حصاروئیه روحت را نوازش می دهد.

بهارش سبز و دل انگیز است و شکوفه های درختانش نوید بخش شوق و امید هستند.

گرمای تابستانش ،گرما و صمیمیت را به ارمغان می آورد.

رنگ پاییزش، هفت رنگ رنگین کمان است.

سرمای زمستانش سخت و استخوان سوز است.

اما در هر فصلش، در گوشه گوشه این روستا تلاش برای زندگی را به وضوح مشاهده می کنی،

آری اینجا تلاش مفهوم زندگی است.

آری اینجا حصاروئیه است.

اینجا هم کمبودهای زیادی دارد.

اینجا آنچنان که بایستی شایسته مردمانش باشد، نیست.

اینجا هنوز ورودی بلوارش سالهاست که نیمه تمام مانده است.

اینجا هنوز جای کانال های گاز رسانی روستا پر نشده است و آسفالت کنده و پاره ای دارد.

اینجا شکستگی لوله های آب آشامیدنی،روزانه هزاران لیتر آب را به هدر میدهند.

اینجا زمین ورزش برای جوانانش ندارد.

اینجا مدتهاست تلفن روستا قطع شده است

.

.

.

اما داشته هایش به نداشته هایش می ارزد.

اینجا گرمای عشق و محبت موج میزند.

اینجا جوانانش با کمترین امکانات افتخار آفرین شده اند.

اینجا مردمانش به پاکی و صداقت معروفند.

آری اینجا حصاروئیه است. 

کلاک کشو

با دیدن این عکس لبخند ملیحی برلبانمان نقش می بندد، یادش بخیر چه روزهها و دورانی را با کلاک کشو گذراندیم.چقدر گنجشک و کلاغ شکار کردیم.چه همه مسابقه نشانه گیری می گذاشتیم و به قوطی ها و شیشه ها سنگ می زدیم و می شکستیم. آری کلاک کشو،دوشاخ،تیر کمون،... با هر اسمی که آن را می شناسید و با آن خاطره دارید.

هرکسی برایش اسمی گذاشته بود،اما آنچه رایج بود و عامیانه گفته می شد کلاک کشو بود. کلاک به دو شاخه چوبی آن گفته می شد و کشو منظور همان لاستیک های نازک و بلندی هستند که بخاطر کش آمدنشان به آنها کشو می گفتند و از روی دو شاخه چوبی به تکه چرم کوچک و باریکی وصل می شوند که به آن همانه(فتح ه) می گویند .بچه های آنروز برای درست کردن کلاک کشو شور و هیجان خاصی داشتند. در بین شاخه های درختان بدنبال بهترین دو شاخه ها و برای لاستیک های آن به دنبال تیوپ دوچرخه بودند، چرا که لاستیکهای تیوپ دوچرخه بیشتر کش می آورند.برای همانه که مکان گذاشتن سنگ است از تکه چرمی استفاده می کردند و کلی در اندازه ابهاد آن دقت و سلیقه بخرج می دادند.خلاصه بعد از کلی زحمت و تلاش بالاخره کلا کشو آماده میشد.

حالا بچه ها دسته جمعی در کوچه ها و صحرا بدنبال شکار گنجشک ها می رفتند. گاهی گداری هم اجسامی چون انواع قوطی و شیشه را به عنوان نشانه انتخاب می کردند و قدرت یکدیگر را در نشانه گیری و زدن به هدف به رخ یکدیگر می کشیدند. گاهی اوقات هم به یکدیگر نیش و کنایه هایی می زدند و از کلاک کشو یکدیگر عیب و ایراد می گرفتند که "مال تو لاستیکش مرده است و یا دو شاخه اش کج است و از تو همانه اش بدردنخور  است و ...." خلاصه از کلاک کشو یکدیگر کلی عیب و ایراد می گرفتند  و گاهی اوقات هم ای بحث و جدل ها به دعوا و سر و صدا ختم می شد.اما همه اینها هیجانات و شور شعف دوران نوجوانی و جوانی بود. و ساعاتی بعد همگی در فضای دوران جوانی و نوجوانی همه چیز را فراموش می کردند و با هم صمیمی بودند.

حالا دیگر خبری از آن همه شور و نشاط نیست ،دیگر خبری از آنهمه تحرک و شیطنت نیست،حالا دیگر بازی های کامپیوتری جایگزین بازی های زمان قدیم شده است. ساعتها سکوت و سکون در مقابل مونیتور کامپیوتر،جایی که قدرت فکر کردن را هم از شما می گیرد،ساعتها بی تحرکی همراه با خوراکی های مضری همچون چیپس و پفک، باعث چاقی و تنبلی جسم و بروز انواع و اقسام بیماری ها می شود. بیماری هایی که بسیاری از آنها را می توان در جامعه امروز بیش از گذشته دید. پایین آمدن سن سکته و فشار خون در جامعه یک از مهمترین دلیل بی تحرکی افراد است. امیدواریم که در کنار تکنولوژی ورزش را هم فراموش نکنیم چرا که عقل سالم در بدن سالم است.
به امید روزهایی با نشاط و دوست داشتنی

رویش جو و یونجه



   

  
photos :Hosein Allahdini

کم آبی و ترکیدگی لوله ها

در حالی که در این روزهای گرم تابستان، کشور با بحران کم آبی روبروست، در کوچه پس کوچه های حصاروئیه براحتی آب آشامیدنی هدر می رود. تابستان است و گرما بیداد می کند، در بسیاری از نقاط کشور کمبود آب و در بعضی جاها قطعی چند ساعته آب در روز مردم را کلافه کرده است، اما گویی در روستای حصاروئیه کسی از این مشکل بزرگ خبر ندارد. ماههاست که ترکیدگی لوله های آب آشامیدنی در این روستا مقادیر بسیار زیادی از آب را به هدر میدهد و هیچ کسی هم رسیدگی نمی کند. البته که اطلاع رسانی هایی هم از طرف اهالی روستا شده اما کسی پیگیری نکرده است.

خانم کشور قائینی یکی از اهالی روستا می گوید چند بار تلفنی با مسئولین اداره آب موضوع را در میان گذاشته و یکبار هم حضوری موضوع هدررفت آب را به اطلاع آنها رسانده است،آما متاسفانه علیرغم وعده هایی که داده اند هیچ اقدام موثری انجام نشده است. امیدواریم این روزها که تبلیغات و هشدار های رسانه ها و سازمان های مربوطه در مورد بی آبی و صرفه جویی در مصرف آب زیاد شده مسئولین هم در راستای کمک به اینگونه هدر رفت ها هرچه سریعتر اقدام کنند. مطمئنا حصاوئیه تنها جایی نیست که اینگونه معضل هدر رفت آب دارد. امیدواریم که با انجام اقداماتی در خصوص رفع ترکیدگی لوله های آب در هر جایی از کشورمان ایران، کمک کوچکی به سایر هموطنانمان در دیگر مناطق کشور که این روزها با بحران کم ابی روبرو هستند بکنیم.

   
photos by H.Allahdini

الو الو صدا نمیاد !!!!!

     
photos by Hosein Allahdini
اول صبح شنبه گذشته تلفن های روستای حصاروئیه بطور ناگهانی و بطرزی عجیب قطع شده بود.جالب اینجا که هر کسی فقط از تلفن خانه خود خبر داشت که قطع شده و تنها حدس و گمانی که می زدند این بود که شاید به علت پرداخت نکردن قبض تلفن و یا دیر پرداخت کردن آن، شرکت مخابرات تلفن شان را قطع کرده است. دیری نپایید که اهالی روستا در برخوردهای روزانه خود با یکدیگر از قطعی تلفن خود گفتند و با اتفاقی عجیب روبرو شدند که کل خطوط ارتباطی روستا قطع شده است. اتفاقی که برای همگان عجیب و غریب بود. خبر به زودی در همه روستا پخش شد.

بعضی ها با تلفن همراه خود علت را از شرکت مخابرات پرسیدند اما پاسخی که گرفتند بیشتر آنها را متعجب کرد."نه از اینجا مشکلی نیست ارتباط برقرار است" آری از طرف شرکت مخابرات مشکلی نبود و ظاهرا می بایستی قطعی از جایی دیگر باشد. پیگیری های بیشتری صورت گرفت و بطور اتفاقی مردم روستا با دیدن صحنه ای عجیب شگفت زده شدند. بلی شاید درست حدس زده باشید، عده ای سارق کابل های خطوط ارتباطی مخابرات را از روستای همجوار یعنی حیدرآباد تا ابتدای روستای حصاروئیه ، تا نزدیکی منزل غلامرضا قائینی را بریده اند و با خود برده بودند. اتفاقی که تا کنون بی سابقه بوده است.

 اری حالا روستای حصاروئیه چند روزی است که ارتباطش با دنیای اطراف از طریق تلفن ثابت قطع شده است.پیگیری ها جهت شناسایی سارقان هم بی نتیجه مانده است. امیدواریم با همکاری شرکت مخابرات هرچه سریعتر این مشکل روستا حل شود و صدای زنگ تلفن خانه ها برقرار شود. چرا که پدری و مادری مسن و سالخوده با هر زنگی که تلفن خانه می خورد منتظر فرزندان و اقوامشان هستند که از آن سوی سیم های تلفن احوالی از آنها بپرسند.