حصاروئیه محبوب قلبها

حصاروئیه از توابع شهرستان شهربابک در استان کرمان میباشد. allahdini1981@gmail.com آماده دریافت مطالب و نظرات ارسالی شما میباشد.

حصاروئیه محبوب قلبها

حصاروئیه از توابع شهرستان شهربابک در استان کرمان میباشد. allahdini1981@gmail.com آماده دریافت مطالب و نظرات ارسالی شما میباشد.

روز تربیت بدنی و ورزش گرامی باد

 

حداقل برای در امان ماندن از اثرات بسیار زیان بخش کارخانه ذوب مس خاتون آباد ورزش کنید. کسی که به فکر شما نیست لااقل خودتان به فکر سلامتی خودتان باشید البته اگر می توانید در چنین محیطی بدون توجه به اتفاقات و مسایل جاری زندگی کنید.البته ورزش کردن و دود خوردن و یا گوشت و سبزی و مواد غذایی آلوده خوردن شاید کمی با هم جور در نیایند. البته اینها دلیلی بر این نیست که شما ورزش را ترک کنید.ورزش کنید تا سالم بمانید.  

۲۶ مهرماه روز تربیت بدنی و ورزش گرامی باد.

 

نظرات فراموش نشود.

کودکان در حسرت حقوق خود در روز جهانی کودک

  

 «احتیاط، شادی و زندگی» شعر امسال روز جهانی کودک 

نمو جسمانی کودک با فراهم ساختن وسایل مادی امکان پذیر است تا از این طریق نیازهای بدنی او اشباع شود. این رشد و نمو با تغذیه، بهداشت کافی، آب و هوا، مسکن، خواب، بازی و امثال آن، به دست می آید.  حرکت و جنبش، اساس هر عمل غریزی و پایه وظایف حیاتی است که زندگی شاداب و سلامت در گرو آن است. وهمچنین انتخاب نام زیبا، نخستین احسان و نیکی پدر به کودک انتخاب نام زیبا و خوشایند برای اوست و این از حقوق لازم کودکان می باشد. 

لزوم توجه به کودک و دوران کودکی سفارش فراوان شده است. تا جایی که حضرت محمد (ص) سجده های خود را طولانی می کرد تا کودکان از پشت او به زیر بیایند. چرا که کودک دارای روح لطیف٬ظریف و حساس می باشد که هر گونه برخوردهای خشن و زننده روح لطیف و همچون لوح سفید وی را از بین می برد و کودکی که آینده ساز جامعه خود می باشد را دچار چالشها و ناهنجاریها می کند.و در این میان عوامل محیطی نیز تاثیر بسیار عمده ای بر روح و روان و سلامتی جسمی کودک دارد. یکی از این عوامل٬ آلودگیهای زیست محیطی می باشند که متاسفانه در چند سال اخیر گریبانگیر کودکان شهرستان شهربابک شده است. هرچند که بزرگترها نیز از اثرات مضر این آلودگی در امان نیستند. 

 کارخانه ذوب مس خاتون آباد که معلوم نیست با کدامین کارخانه در جهان مسابقه تولید آلاینده های صنعتی سمی گذاشته جان هزاران کودک و خردسال را در این منطقه به خطر گذاشته و روز به روز و بدون توجه به اعتراضات عمومی همچنان به دود کردن  و آلوده کردن محیط زیست ادامه می دهد. جای بسی تعجب است که چرا تا کنون مسئولین عزیز و زحمتکش استان و شهرستان هیچ اقدام مثبتی در جهت جلوگیری و یا رفع این معضل خانمان سوز ننموده اند. شاید که فرزندان آنها همانطور که بجای آب شرب لوله کشی ٬آب معدنی مصرف می کنند به جای هوای موجود در فضا هم از هوای معدنی و یا کپسول اکسیژن استفاده می کنند.(به حق چیزای نشنیده). اما در هر صورت این ما بزرگتر ها و مسوولان و تصمیم گیرندگان استانی و شهرستانی هستیم که در آینده مورد لعن و نفرین ابدی نسلی هستیم که امروز در حق آنها ظلم می کنیم و آنها را از طبیعی ترین حقشان که همان تنفس هوای سالم می باشد محروم می کنیم آنهم تنها بدلیل به جیب زدن ثروتهای کلان مادی که معلوم نیست این چند صباحی را که زنده هستیم آیا فرصت خواهیم کرد که از آنها استفاده کنیم یا خیر؟ ما که تا دیروز از همین مردم عادی بودیم و به صاحبان قدرتها می توپیدیم که در فلان قضیه اشتباه می کنید و این به نفع مردم نیست چرا حالا که صندلی قدرت آنان را گرفته ایم زبان در کشیده و خاموش شده ایم درحالی که می دانیم این صندلی به هیچ کس وفا نمی کند و همین امروز فرداست که به دیگری سپرده شود. کاش می شد برای کودکانمان دل سوزاند. ما رفاه و آسایش و آرامش کودکان سایر نقاط جهان را نمی خواهیم. شما را به خدا قسم بگذارید حداقل اکسیژن تنفس کنیم تا زنده بمانیم. 

به امید روزی که کودکانمان به این کوچکترین حق خود برسند٬ مابقی حقوقشان پیشکش.البته هرچند که از این امید آرزوها بارها و بارها در دل داشته و به زبان آورده ایم اما هیچ کدام برآورده نشده. 

بوی ماه مهر با گرد خاک کلاس قاطی شد.

دیروز دوم مهر ماه نخستین روز بازگشایی مدارس در سال ۱۳۸۷ هجری شمسی بود. اکثر بچه ها منتظر چنین روزی هستند تا بعد از گذشت چند ماه از تعطیلی مدارس باز هم دور هم جمع شوند و به یاد گذشته ها خاطرات شیرین دوران مدرسه را تکرار کنند. هرچند که هدف اصلی اینان کسب علم و دانش و فضایل اخلاقی می باشد اما خاطرات دوران دبستان٬ راهنمایی و دبیرستان همیشه ماندنی است. شیطنت ها و بازیگوشی های این دوران همواره در یاد و اذهان ما خواهد ماند. روستای حصاروئیه از سالهای بسیار گذشته تنها از نعمت دبستان برخوردار بوده و می باشد که تنها در سالهای اخیر مکان آن تغییر یافته و تقریبا در مرکز روستا واقع شده است.دبستان سجاد حصاروئیه نیز دیروز همچون سایر دبستانهای ایران اسلامی پذیرای بچه دبستانیهای روستا بود و بخصوص کلاس اولی ها٬ که به خوبی از این غنچه های تازه شکفته پذیرایی شد!!! تنها جای دوربین خالی بوده است. کلاس اول این دبستان دیروز تنها با ۳ دانش آموز افتتاح شد اما بجای شاخه گل٬ بدستشان جارو و خاک بردار داده شد تا کف و کلاسهای مدرسه جارو بزنند و آن لباسهای زیبا و خوشگلی که پوشیده بودند پر از گرد و خاک و کثیف شد.واقعا بسیار جای تاسف و ناراحتی می باشد. هرچند که روستایی هستند و اگر نخوردند نان گندم٬ اما بسیار دیده اند دست مردم. کودکی که با هزار امید و آرزو برای اولین بار پا به محیط کسب علم و دانش می گذارد و شاخه گلی را که در ذهنش مرور می کرد تا به دست بگیرد و از زیر قرآن رد شود(چرا که اینها را بارها بارها در تلویزیون دیده و از اطرافین شنیده) اما با یک چوب خشک یک متری مواجه می شود٬ چگونه می توان از وی انتظار تحمل محیط مدرسه و علاقه به درس و کتاب را داشت و...؟؟؟؟حال شما بگوئید که اولین روز مدرسه چگونه گذشت؟؟