حصاروئیه محبوب قلبها

حصاروئیه از توابع شهرستان شهربابک در استان کرمان میباشد. allahdini1981@gmail.com آماده دریافت مطالب و نظرات ارسالی شما میباشد.

حصاروئیه محبوب قلبها

حصاروئیه از توابع شهرستان شهربابک در استان کرمان میباشد. allahdini1981@gmail.com آماده دریافت مطالب و نظرات ارسالی شما میباشد.

کودکان در راه رسیدن به آینده

                       

همه ما دوران شیرین کودکی را سپری کرده ایم حال چه در روستا بوده ایم و یا چه در شهر. ایام شیرینی که همیشه به دنبال بازی و شیطنت و سرگرمی بوده ایم هر چند که ما در دوران کودکی مان از پارک و شهر بازی محروم بوده ایم. زمانی که گردو بازی ، ارنشک – برنشک ، چشم گریزو، هفت سنگ و ... تنها سرگرمی های کودکان بود. اما جای جای کوچه پس کوچه ها و دشت و صحرای روستایمان یاد آور خاطرات شیرین دوران کودکی مان است. با پیشرفت و توسعه شهرها و بعد از سالهای سال در دورترین افقها ریز نگاهی هم به توسعه و آبادانی در روستاها دوخته شد که اگر زودتر از اینها و آنهم به طور کامل و از روی دلسوزی انجام می شد امروزه شاهد خالی شدن جمعیت روستاها نبودیم. امروز بعد از گذشت 20 سال از دوران کودکی هم و سن سالان خودم، کودکانی را می بینم که  همچون خودمان به دنبال بازی و سرگرمی و شیطنت می باشند، خوشحال و شاد و خندان بازی می کنند. تاب و سرسره و الاکلنگ و .... تنها وسایل بازی آنهاست.(البته حدود 3 ماه است) مدام یکی را با دیگری عوض می کنند. وروجک هایی که یک لحظه هم نمی توان آنها را به حال خود رها کرد. انرژی وصف نا پذیری درونشان نهفته است که باید آن را تخلیه کنند کودک بایستی همیشه در حال بازی و تکاپو باشد وگرنه که نمی توان او را یک کودک سالم نامید. درست است که اینها روستائی هستند اما همچون سایرکودکان شهرها و آبادیها ظریف و نازک، با روحی لطیف و حساس هستند. اگر مکانی را برای بازی وسرگرمی آنها قرار می دهیم  بایستی تمیز و مرتب و با فضایی شاد و دل انگیز باشد. اگر کاری را انجام می دهیم  چه بهتر که آن را در نهایت زیبایی  و دقت  و به طور کامل انجام دهیم و آن را به صورت نیمه کاره رها نکنیم و اینگونه نباشد که تنها آمار را بالا ببریم که در فلان روستا فلان کار و فلان کار را انجام داده ایم. اینجا تنها مکان بازی کودکان روستای حصاروئیه است که هیچ نامی هم نمی توان برای آن گذاشت. تنها چند وسیله بازی در فضایی سرد و بی روح در آن کار گذاشته شده. کف آن بسیار نامرتب خطرناک دارای خرده شیشه و تکه سنگهای بزرگی است که هر لحظه کودکان را با خطراتی شدید مواجه می سازد. در حالی که می توان با کاشت چندین درخت و ریختن چندین ماشین شن فضایی مناسب و درخور برای کودکان عزیز روستایمان ایجاد کرد. کودکانی که آینده سازان شهر و جامعه و کشورمان می باشند که توجه به خواسته ها و نیازهای آنان از مهمترین وظایف والدین، اطرافیان و بویژه مسئولان می باشد. امیدواریم که دهیار روستا، آقای سیروس نجفی نیز از طریق دهیاری در این زمینه تلاش بیشتری انجام دهند و با پیگیری آن از طریق دستگاهای زیربط در جهت حفظ و آبادانی روستا گام هایی موثر بر دارند. به امید روستائی آباد و کودکانی شاد با آینده  ای روشن.

  

 

  

 

  

کدام درخت توت خوشمزه دارد؟؟؟!!!!!

 

آن درخت توت دارد. این از اولین جمله هایی است که کودکانمان در اولین سال حضورشان در مدرسه می آموزند. درخت زیبای توت با میوه ای شیرین و لذیذ محصول خرداد ماه هر رهگذری را به سوی خود جذب می کند. قامت بلند و استوار درخت توت درس ایستادگی و استقامت را به ما می آموزد و برگ سبزش طراوت بهار را هدیه می کند و میوه اش شیرینی زندگی را دوچندان می کند. البته اگر باز هم بتوانید از این میوه خوشمزه و لذیذ نوش جان کنید. حتما می پرسید مگر چه شده که برای خوردن میوه این درخت اما و اگر می کنم. کودکان و خردسالان شهربابک دیگر گمان نمی کنم که بتوانند مزه شیرین توت را بچشند. کودکی خردسال دامان مادرش را با گریه و التماس می فشرد که توت می خواهم و دستش را به سوی شاخه درخت توت دراز میکرد و باز هم می گریست اما مادرش از دادن توت برایش امتناع می کرد. آه خدای من مگر می شود مادری خوردنیی را از کودکش دریغ کند و این گونه سنگدل باشد. گمان نمی کنم. حتما اتفاقی افتاده. موضوع را که دنبال کردم دیدم که باز هم مردم از دست این دوست عزیزمان شکوه می کنند. چه دوستی شد. البته داریم عادت می کنیم. وقتی هم اکسیژن هوا کم میشه بهش نگاه می کنیم تا اکسیژن بیشتری تولید کند. آری باز هم کارخانه ذوب مس خاتون آباد٬ باز هم این قاتل بی رحم به کودکانمان هم ستم می کند. زندگی مردم را تیره و تار کرده. رنگ سیاه آن به همراه مواد سمی اش بر زنگی مردمان نشسته و حکمرانی می کند. درختان میوه و سبزیها هم از این قاعده مستثنی نیستند آنها هم قربانی دود٬ این غول سیاه شده اند. آرزوی خوردن توت امسال بر دل همگان ماند و خواهد ماند. چه کسی می خواهد به کودکان بگوید چه شده و چگونه می توان کودک را می توان توجیه کرد این توتها آلوده اند و سمی؟ خوشا به حالت ای روستایی چه بد بخت شدی همه چیز تموم شد و رفت.

مکانی بسیار قدیمی در روستای حصاروئیه

اینجا مکانی بسیار قدیمی در روستای حصاروئیه است. مکانی نام آشنا برای اهالی روستا و یاد آور  خاطرات افراد و ماجراهای زمانهای بسیار گذشته.حال شما برایمان بیشتر بنویسید.

تصاویری از فوتبال

بازدیدکنندگان عزیز و علاقه مندانی که هنوز مایل به دیدن عکسهای جام نوروزی حصاروئیه هستند می توانند با مراجعه به سایت hesarooyeh از این عکسها دیدن کنند. حدود ۳۰۰ عکس از این بازیها به مرور در این وبلاگ قرار خواهد گرفت.

از چاه تا چاه!!!!!

اینجا چاه میرزا علی است. چاهی در دل شوره زار و در شعاع حدودا ۱۰ کیلومتری روستای حصاروئیه. تابستان ها این چاه منبع تامین کننده آب مورد نیاز دامهاست. چاهی که مدت زمانی قبل تا عمق دو متری از سطح زمین آب آن براحتی قابل دسترس بوده و اکنون این عمق به ۱۲ متر افزایش یافته و آنهم اندک اندک می توان از آن آب کشید. این اتفاق تنها برای این چاه نیافتاده است، بلکه تمام چاههای منطقه شهربابک با چنین بحرانی روبرو شده اند. و البته این تنها یکی از دغدغه های دامداران و کشاورزان منطقه است. خشکسالی بی سابقه ای که امسال اتفاق افتاد نیز به یکی دیگر از مشکلات اساسی دامداران تبدیل شد. زمستان سخت و طاقت فرسای سال قبل که تنها سرمای زمخت آن مردم را آزار داد و دود های شفا بخش کارخانه ذوب مس خاتون آباد که یک گوسفند زنده را به دو تا مرده (به اضافه بره داخل شکمش) تبدیل می کرد٬ از مهمترین رویدادهای زمستان ۸۶ بود که نه تنها بهار ۸۷ از گرفتاریشان نکاست، بلکه نمکی نیز بر زخم کهنه آنها شد و گرفتاری هایشان را دو صد چندان کرد. باز هم کارخانه ذوب مس خاتون آباد روز از روز بیشتر دود می کند و روز به روز قربانیان بیشتری می گیرد هر چند تا حدودی با پرداخت بخشی جزئی از خسارت دامداران آنهم بعد از ماهها رفت و آمد و کلی با این و اون سر کله زدن، سرو صدای ماجرا را کمتر کرد اما بدانید در آینده نه چندان دور و به احتمال زیاد فاجعه ای انسانی رخ خواهد داد که باید دید آیا آنزمان عقب مانده های ذهنی را با پول می توان شفاه بخشید؟ آیا با از بین رفتن سرمایه دامداران و پرداخت تنها بخش کوچکی از خسارت هنگفتی که به آنها وارد شده می توان آینده این خانواده ها را پیش بینی کرد؟ شاید لازم باشد که کاسه گدایی به دست گیرند تا آخرین راه برای تامین معاش خانواده شان باشد.

 

چای آتشی و ........

   

چای خوشرنگ و با مزه که شاید هنوز مزه آن زیر دندان بسیاری از شماها باشد. بیابان و دشت٬ فلاسک و قوری و سماور نمی شناسد و یا به قولی از این سوسول بازیها خوشش نمیاد. کتری را پر از آب کرده بر روی یک اجاق شامل سه تیکه سنگ گذاشته و زیر آن آتش روشن نموده. هیزم مورد استفاده چای آتشی کندلو(به ضم ک) و اسکمبیل(به کسر الف) و شوره و جاز می باشد.مقداری چای خشک را درون کتری ریخته و تا به جوش آمدن آن آتش کردن را ادامه می دهند. به محضی که آب بخواهد بجوشد کتری را بر داشته و مقداری آتش بیرون کشیده و آن را کنار آتش گذاشته تا دم بکشد. و آنگاه آن را میل می کنند. چه می چسبه این چای آتشی!!!