پنجره ی نو
وبلاگ روستای محمدآباد و  اشکور .شهربابک 
قالب وبلاگ
 

این هم عکس آقای حاج عبدالمجید سهرابی مداح و مجری برنامه  که متاسفانه از داخل جایگاه یادواره شهدای خودمان عکسی از ایشان نداشتم .

 

 

بقیه تصاویر در قسمت ادامه مطلب

 


برچسب‌ها: یادواره ی شهدا, محمد صادق آتشی, سهرابی
ادامه مطلب
[ سه شنبه ۱۳۹۴/۰۹/۲۴ ] [ 1:9 ] [ علی محمودی ] [ ]

بقیه ی تصاویر در قسمت ادامه مطلب


برچسب‌ها: یادواره شهدا, حسینیه ی حیدر اباد, گروه فدک, شهدای محمداباد اشکور
ادامه مطلب
[ دوشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۲۳ ] [ 1:0 ] [ علی محمودی ] [ ]

یادواره ی شهدای  محمد آباد اشکور ، حیدر آباد و ساراب شنبه  21 آذرماه همزمان با شهادت امام رضا (ع) در حسینیه ی روستای حیدر آباد برگزار شد .

این برنامه با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید توسط مجری گروه کشوری فدک حاج آقای سهرابی و خیر مقدم گویی توسط آقای احمد محمودی شروع شد . و با سخنرانی جناب سرهنگ شمس الدینی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سیرجان و خواندن اشعار حماسی توسط خواننده حماسی دفاع مقدس سید محمد صادق آتشی و خواندن اشعاری در وصف شهدای منطقه توسط خانم افسر فاضلی و ذکر مصیبتی در مورد شهادت امام رضا (ع ) توسط حاج آقای سهرابی و قرائت نماز ظهر و عصر به امامت جناب سرهنگ اسدی و خواندن دکلمه  توسط الهه محمودی و اهدای لوح یادبود به خانواده شهدا و رزمندگان و ایثارگران حاضر در جلسه و تقدیر و تشکر از شرکت کنندگان در مراسم توسط آقای حسین رضایی تا وقت ناهار ادامه داشت  و پس از صرف ناهار و فاتحه خوانی در گلزار شهدای محمد آباد اشکور پایان یافت .

تصاویری از یادواره شهدا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بقیه ی تصاویر در قسمت ادامه مطلب

 


برچسب‌ها: حسینیه ی حیدر آباد, افسر فاضلی, گروه فدک, یادواره ی شهدا
ادامه مطلب
[ یکشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۲۲ ] [ 1:37 ] [ علی محمودی ] [ ]

بقیه ی تصاویر در قسمت ادامه مطلب


برچسب‌ها: محرم 94, هیئت ابوالفضل محمد آباد اشکور, آش حسین, هلیم نذری
ادامه مطلب
[ جمعه ۱۳۹۴/۰۸/۰۸ ] [ 17:21 ] [ علی محمودی ] [ ]
[ جمعه ۱۳۹۴/۰۸/۰۸ ] [ 17:8 ] [ علی محمودی ] [ ]

تصویری از شروع  مراسم شب احیا (شب نوزدهم ماه مبارک رمضان) در حسینیه ی امام حسن مجتبی روستای محمد آباد اشکور

[ دوشنبه ۱۳۹۴/۰۴/۱۵ ] [ 0:18 ] [ علی محمودی ] [ ]

به نام خدا

با سلام و عرض پوزش ،  دوستان و کاربران عزیز وبلاگ «پنجره ی نو » بروز نبودن وبلاگ برای مدت طولانی به دلیل  اختلال و اشکال در سایت بلاگفا بوده است  که الحمدالله فعلا رفع عیب شد. امیدواریم  همچون گذشته بتوانیم در خدمت دوستان باشیم .

برای شروع کار دوباره و نبود مطلب یا سوژه جدید چند عکس از گروه کوهنوردی قاصدک که در این مدت گرفته شده است   تقدیم به شما بزرگواران.

شبی مهتابی در ریگ سفید

 

قلعه مروست

 

پارک  مروست

 

بازی ارنشک برنشک منطقه پیر قوچان

 

صرف عصرانه منطقه مخرگه


برچسب‌ها: گروه کوهنوردی قاصدک, قلعه مروست, بازی ارنشک برنشک
[ شنبه ۱۳۹۴/۰۴/۱۳ ] [ 23:14 ] [ علی محمودی ] [ ]
باران رحمت الهی در اولین روز از آخرین ماه سال بر طبیعت بی جان شهربابک جانی دوباره بخشید.

 مردم شهربابک بعد از ماه ها انتظار  طعم خوش طراوت باران رحمت الهی را چشیدند  . بارش باران از سحرگاه جمعه یکم اسفندماه  بعد از وزش بادهای شدید و وحشتناک شروع و تا عصر  امروز شنبه دوم اسفند ماه  ادامه داشت.(قابل ذکر است که در روزهای چهارشنبه و پنج شنبه نیز مقداری باران به صورت پراکنده در اکثر نقاط شهربابک باریده است .)

این روزها آلودگی هوا و  خشکسالی و کم آبی  مردم شهربابک را رنجیده و آزرده خاطر کرده بود و داشتن هوای سالم برای آن ها دغدغه ای جدی بود. که با عنایت خداوند  مهربان باران رحمت الهی بر این دیار نازل شد و مردم به خصوص کشاورزان و دامداران را با شوقی وصف ناپذیر مواجه کرد .  

تصاویری از روزهای بارانی در محمد آباد اشکور و دیگر نقاط شهربابک

 دریاچه نساء در مرکز  محمد آباد و اشکور

 

 قلعه قدیم محمد آباد در زیر بارش شدید باران

 

 طبیعت زیبای دامنه ی کوه های آبدر

 

 این هم زیرگذر ورودی شهربابک

[ شنبه ۱۳۹۳/۱۲/۰۲ ] [ 23:5 ] [ علی محمودی ] [ ]

 

حدیث ثقلین نماد میدان چهارده معصوم شهربابک شد .

طراح مهندس عبدالحمید محمودی اشکوری

[ دوشنبه ۱۳۹۳/۱۱/۲۷ ] [ 12:1 ] [ علی محمودی ] [ ]
 
 
 
[ دوشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۹ ] [ 7:7 ] [ علی محمودی ] [ ]
تصاویری از پختن شلغم به روش کوره درست کردن که اصطلاحاً به آن "کر پختن" می گویند .

 

 

 

 

 

[ جمعه ۱۳۹۳/۱۰/۱۹ ] [ 23:20 ] [ علی محمودی ] [ ]

به نام خدا

آش نذری

 

 
یکی از سنت ها و خصلت های پسندیده ی بسیار قدیمی مردم ایران ، نیکی و نیکوکاری به همنوع و اهدای نذور به معابد و اماکن مقدس بوده است و این عمل را جزء وظایف ملی و مذهبی خود دانسته اند . در هر دین الهی نذر و نیاز و داد و دهش و خیر و خیرات و نیکوکاری از وظایف پیروان آن دین به شمار می رود و پیامبران الهی بر این مطلب تاکید فراوان نموده اند .
باور به نذر که به عنوان یک اعتقاد مذهبی توصیه شده و مورد تایید است در میان اقوام مختلف شکل ها و فرم های مختلفی به خود گرفته است .نذر گاهی در قالبی کاملاً فردی و گاهی به صورت گروهی انجام می شود مانند پختن آش که افراد مختلف برای گرفتن حاجات فردی خود به صورت جمعی درگیر مناسک پخت و پز و توزیع و خوردن آن می شوند .
آش رشته یکی از آش های ایرانی است که علاوه بر وجه سنتی آن در بسیاری از مراسم مذهبی به عنوان یک خوراک از آن استفاده می شود .
در محمد آباد اشکور نوعی خاص از آش رشته  به صورت گروهی پخته می شود . پختن آش همراه با شور و شادی و هیجان است و در پرتو این مناسک روابط فامیلی ، دوستانه و حتی همبستگی های کلی تری در سطح روستا تجدید و تقویت می گردد . مشارکت در تهیه ی مواد اولیه ی متنوع، یکی از ویژگی های منحصر به فرد این آش است .شیر زنان و کد بانوهای خوش سلیقه ی  روستای محمد آباد اشکور  در یک فضای بسیار صمیمی و همدلی به دور از هرگونه کدورت و دلخوری مواد لازم را فراهم می آورند.عده ای  حبوباتی مثل نخود و لوبیا و... را جداگانه می پزند .عده ای  سبزیجات را سرخ می کنند و عده ای یک دیگ یا ظرف روی اجاق می گذارند و عده ای آب در آن می ریزند و عده ای زیرش را روشن می کنند. یک نفر مراقب دیگ و آتش زیر آن می شود و بقیه مشغول خواندن دعا یا زیارت می شوند و تا هنگام جوش آمدن آب به صورت دسته جمعی برای سلامتی و شفای مریض ها ، فرج و سلامتی امام زمان ، حل مشکل اشتغال جوانان ،باز شدن بخت دختران و پسران دم بخت ،نزول باران ،فرزند آوری ،آمرزش اموات  و... دعا می کنند که امسال دعای نزول باران از بزرگ ترین خواسته های مردم مخصوصاً کشاورزان و دامداران بود    و بعداز جوش آمدن آب  حبوبات و سبزیجات از قبل آماده شده را  به همراه مقداری رشته و قورمه و ترف و نمک و مقدار کمی آرد گندم جهت لعابدار شدن آش و ... به آن اضافه می کنند ودر یک حرارت ملایم می پزند.
افراد حاضر در مراسم در هنگام پختن آش به صورت جمعی و به نوبت ، با هم زدن دیگ حاجتی از خداوند طلب می کنند و آرزویی را تمنا می کنند . 

 

 

بقیه تصاویر در قسمت ادامه مطلب    

[ یکشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۰۷ ] [ 12:39 ] [ علی محمودی ] [ ]
یادواره ی شهدای روستاهای  محمدآباد اشکور ،  حیدر آباد و ساراب  همزمان با سالروز شهادت امام رضا (ع) در حسینیه ی روستای محمد آباد اشکور با حضور پر شور   مردم  و مسئولین ادارات و نهادهای دولتی  شهرستان شهربابک  انجام شد .

این مراسم با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید  توسط قاری محترم قرآن، آقای مسعود سنجیده و مجری گری آقای حسین رضایی شروع شد و با خواندن  مقاله توسط خانم ولی زاده ، برادر زاده ی  شهیدان ولی زاده ، خواندن شعر توسط  آقای حسن محمودی ، سخنرانی جناب سرهنگ دستوری فرمانده محترم سپاه پاسداران  شهرستان شهربابک ، مداحی و نوحه خوانی توسط مداح اهل بیت آقای  امید نورمحمدیان ، اقامه نماز جماعت ظهر و عصر به امامت حاج آقا پور احمدیان ، سخنرانی حاج آقا اشتری ، ذکر خاطره ای کوتاه! از آقای احمد محمودی از دوران زندگی شهدا  و صرف ناهار ادامه یافت  و با قرائت فاتحه در کنار قبور مطهر شهدا ، در گلزار شهدای محمد آباد اشکور ختم شد.

اینجانب از طرف خودم و خانواده ی  شهدا از تمامی شرکت کنندگان در این مراسم خصوصاً  عزیزانی  که در اجرای هرچه بهتر برگزار شدن این مراسم  از دل و جان مایه گذاشتند . من جمله : آقایان حسین محمودنیا ، علی محمودزاده ، حسین رضایی ، حسن و امیر منصور رنجبر ، حاج محمد جمالی ، مهدی محمودی ، غلامرضا و مسعود سنجیده ، عباس ولی زاده ، حسن ، مهدی ، فهیم  و نعیم  محمودی ، بهنام اشکوری ،  مجتبی محمودی ،علی رضا کمالی پور ، روح الله نورمحمدیان ، ابوالفضل محمودی ،یدالله محمودنیا ، محمد صادق طلابیگی،... و خانمها مهدیه محمودنیا و محبوبه برفه ای کمال قدر دانی و تشکر را دارم.

اجر همگی عزیزان با سالار شهیدان .

تصاویری از یادواره ی شهدا

 

 

 

 

 

 

بقیه تصاویر در قسمت ادامه مطلب

[ چهارشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۰۳ ] [ 20:28 ] [ علی محمودی ] [ ]

به نام خدای شهیدان پاک

یادی که در دل ها هرگز نمی میرد یاد شهیدان است ...

اکنون که عطر معنویت رحلت جانسوز حضرت رسول اکرم (ص) و شهادت ائمه بزرگوار امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) فضای کشور و شهر دل ها را عطر آگین کرده است ، یاد شقایق های سرخ روستا ، ما را بر این داشته تا انجمنی دوستانه بر پای کنیم و یکبار دیگر خاطره ی  رشادت و مردانگی آن ها را که خونشان به تاریخ رنگ و بو می بخشد و به دشت سرسبزی و نشاط ، مرور کرده و پاس داریم .

بدینوسیله از تماهی دوست داران شهدا دعوت می شود جهت استفاده از چشمه سار یاد و خاطره شیرینشان در انجمنی که در تاریخ سه شنبه 93/10/2 همزمان با سالروز شهادت امام رضا (ع)  از ساعت 9 الی 14 در حسینیه ی روستای محمد آباد اشکور بر گزار می گردد شرکت فرموده و ما را در بر گزاری هر چه با شکوهتر آن یاری فرمایید .

«گام های همت بلند شما را ارج می نهیم »

 

[ جمعه ۱۳۹۳/۰۹/۲۸ ] [ 11:21 ] [ علی محمودی ] [ ]

به نام خدا

به بهانه ی بیستم آذرماه روز جهانی کوهستان

 

شکوه ی کوه 

مادر سپید موی روزگارم،  فرزندانم را چون جان شیرین دوست دارم. شیره ی جانم را چشمه ساری گوارا کردم تا کودکانم سیر آب شوند و ببالند. دیروز که کودکان مهربانم را لب تشنه و افسرده می دیدم به جوش می آمدم . جای جای بدنم چشمه می شد و می جوشید و بر گونه ها و دامنم سرازیر می گشت رودخانه ای می شد و حرکت می کرد تا گرد غم و اندوه از چهره ی زمین و زمان بزدایم. تا دور دست های بیابان ها و کویرها می رفتم. در داخل ماسه زارها و شنزارها فرو می رفتم تا همیشه زیر پای فرزندانم باشم. می گفتم مبادا روزی ناله ی تشنگی جانسوز کسی را بشنوم.

 راستی یادتان هست فرزندان عزیزم؟ روزهای اول آفرینش زمین داغ و سوزان بود. آب دریاها شور شور بود، لب زمین خشک و ترک خورده. ابرها حیران بودند و سترون و نافرمان. خود را بالا کشیدم. به آسمان التماس کردم و ابرها را در آغوش گرفتم و نواختم. دل نرم و حریری آنها هم عقده کرده بود .      بغض آوارگی و بی مادری آرام و قرارشان را ربوده بود.  بر دامنم خوابیدن و گریستن.  آب جاری شد . زمین سرد گردید.  لبهایش پرطراوت شد. گل ها لبخند زدند.  هنوز هم که هنوز است، وقتی که دلشان می گیرد سر بر شانه هایم می گذارند و های های می گریند.  آن روز گریه می کردند که زمین داغ است و شور است و سوزان، امروز گریه می کنند که ناسپاس اند و ناشکر و نمک نشناس. سر در گوشم می گذارند و می گویند دامن پر گلت را به خاطر داری؟  چه پرند زیبایی برتن داشتی! آسمان آبیت تفرجگاه درناها و ترلان ها ، نیزارهای سرسبز درون دره هایت آشیانه ی دراج بود و دامنه های پر بوته ات جولانگاه آهوان قرق چریده و ناز پرورده ،  قد بلندت نماد ایستادگی بود و مقاومت و بخشندگی. ولی حالا چی؟ دامنت را که سوراخ سوراخ کردند؛ آن همه طراوت به یغما رفت! میر اشکال های بی رحم و نوچه های نابخرد نسل غزالان زیبا و آهوهای پر حیا برچیدند. گردشگران بی قرار تیشه به ریشه ی بوته هایت زدند و درختانت را که مجرای تنفست بودند قلع و قمع کردند  و مراتع و جنگل هایت را . درون سینه ات لبریز بود از سیم و زر و برنج و الماس.  فرزندان ناخلفت سینه ات را شکافتند و زرها را گداختند تا سینه ریزی بر سینه بیاویزند و گوشواره ای بر گوش و النگویی بر دست و خلخالی بر پا.  ابرها می گویند یادت می آید که ما چه موسیقی آرام و یکنواختی می نواختیم تا گل ها بشکفند و کبک ها بخوانند و تیهوها بچمند وچکرها و سینه سیاه ها بکوچند؟

  فرزندان تو چه کردند ؟ با تی ان تی قلبت را منفجر کردند و با لودر و وابکو و بلدوزر به جانت افتادند. قامت رعنا و بلندت روز به روز کوتاهتر شد. آه و افسوس که صدای خرد شدن سنگ های زیربنایت از درون آسیاب ها وسنگ شکن ها آرام و قرار ما را هم ربوده است. دیگر سر بر کدام شانه بگذاریم؟  به پای کدام شکرگزاری بباریم؟  ای کوه!  ای مادر هستی!  گاهی که به گذشته ی دلربای تو می اندیشم بغضم می ترکد می خواهم همه ی بشریت را نابود کنم!.  انسان، کارخانه ، معدن، سنگ شکن ، وابکو، و... همه و همه را.

 سیلاب  شوم دیوارها، بوته ها، بناها، همه و همه را ببرم تا در زیر تلواری از خاک و لجن دفن کنم. می خواهم همه ی این فرزندان ناسپاس و اندوخته های بی قدر او را به دامن دریا بریزم تا انتقام مظلومیت تو را از آنها بگیرم.

 چه تاسف بار است و غم انگیز! یکی که مرا مادر طبیعت می داند، خوشحال می شوم. دستش را می گیرم و او را پله پله تا فرق سر بالا می کشم و تاج سرش می کنم. به آنجا که رسید کبریتش را در می آورد و بر سرم آتش روشن می کند!  یکی را که بوی اشغال و زباله های شهری نفسش را بند آورده درآغوش می گیرم و تنفسش می دهم. وقتی که جان می گیرد و برمی گردد دامنم مملو از آشغال می شود و بوی گندیده . یکی مرا مشت درشت روزگار می داند که از خشم بر دهان آسمان می کوبم. یکی هم قلب افسرده ی زمین که از درد ورم کرده و می خواهد از غصه بترکد. یکی فکرمی کند از زمین قهر کرده ام ومی خواهم بر اوج آسمان ها بروم خداوند در قرآنش مرا میخ های زمین دانسته. نه، نه من اینها نیستم من کوهستانم همان مادرمهربان دیر پای شما که شما چارقد سپید و گلدار از چهره ام برداشته اید و اینک چادر سیاهی از دود برسرم کشیده اید، دامن پرگلم سوراخ سوراخ و آلوده با جاده های قیرگون گردیده ولی من هنوز هم شما را دوست دارم اگر به من اجازه ی نفس کشیدن بدهید باز هم لبخند می زنم.  گل های دامنم پرطراوت می شوند . کبک هایم آواز می خوانند قوچ ها و میش ها و اشکال ها بر صخره هایم می ایستند و تا اوج افق را تماشا می کنند. هرگاه که خسته و اندوهگین شدید نسیم جانفزایی به سوی شما می فرستم و بلاهایتان را به جان می خرم.

 فرزندان عزیزم منتظر شما هستم دوست دارم دست خالی به سوی من بیایید، هرروز، هرهفته ،هرماه ، هرسال.

 فرزندان خوبم من هنوز هم چشم به راهم، سوغاتی نمی خواهم لطفاً دست خالی بیایید. مادر پیرتان پیرقوچان!

[ پنجشنبه ۱۳۹۳/۰۹/۲۰ ] [ 14:13 ] [ علی محمودی ] [ ]
تصاویری از اجرای تعزیه ، توسط گروه تعزیه ی حضرت علی اکبر (ع) راویز در حسینیه ی روستای حیدر آباد.












[ پنجشنبه ۱۳۹۳/۰۸/۱۵ ] [ 23:39 ] [ علی محمودی ] [ ]

مراسم جوش زنی در محمد آباد اشکور


عزا داری هیئت ابوالفضل  روستای محمد آباد اشکور در گلزار شهدای شهربابک


مراسم شام غریبان در محمد آباد اشکور


توزیع آش حسین در روستای محمد آباد اشکور

تصاویری از حضور افراد گوناگون در مراسم عزاداری امام حسین (ع) در قسمت ادامه مطلب

[ چهارشنبه ۱۳۹۳/۰۸/۱۴ ] [ 22:15 ] [ علی محمودی ] [ ]


اگر حس روییدن در تو باشد، حتی در کویر هم رشد خواهی کرد.

"دکتر شریعتی"


                                    


برچسب‌ها: حس روییدن, دکتر شریعتی, کویر
[ چهارشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۳۰ ] [ 16:52 ] [ علی محمودی ] [ ]


جشن باستانی " سپندارمذگان " روز عشق ، روز دوست داشتن ، روز مهرورزی و روز سپاس ، فرخنده باد.

برای شناخت بیشتر این روز بزرگ به قسمت ادامه مطلب مراجعه فرمایید .


برچسب‌ها: سپندارمذگان, روز عشق, روز دوست داشتن
ادامه مطلب
[ سه شنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲۹ ] [ 5:14 ] [ علی محمودی ] [ ]
[ سه شنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲۲ ] [ 13:54 ] [ علی محمودی ] [ ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Only21 :.

درباره وبلاگ

به نام خداوند جان و خرد
                             کزین برتر اندیشه بر نگذرد

با سلام:این وبلاگ در مورد روستای محمد آباد و اشکور از توابع شهرستان  شهربابک  استان کرمان می باشد.هدف از ساختن آن ایجاد یک فضای صمیمی و همدلی   است.و امیدواریم از این پنجره بتوانیم به عنوان یک همولایتی نقشی هر چند کوچک  در دنیای مجازی  در عصر ارتباطات ایفا نماییم و نگاهی نو به دنیای امروز و روستای محمدآباد و اشکور داشته باشیم.خوشحال می شویم که  با همت شما این وبلاگ   منحصر به فرد شود و  پل ارتباطی باشد میان همه دوستان و هم ولایتی های عزیز. با وجود اینکه به قول قدیمی ها امروز " هر کدام زیر یک ستاره افتادیم" و دسترسی به هم نداریم بتوانیم از این پنجره از مطالب و  نظرات همدیگر بهره مند شویم.

علی محمودی اشکوری
mahmoudi_al54@yahoo.com
امکانات وب