وبلاگ حصاروئیه محبوب قلبها بیش از ۴ سال از عمر آن می گذرد و اکثر رویدادها و اتفاقها را تا جایی که در توان بوده پوشش داده و از هیچ تلاشی دریغ ننموده و همه شما عزیزان هم گاه و بیگاه سری به آن زده اید و نظرات٬ پیشنهادات و انتقادات خود را بیان نموده اید. آنچه توجه شما را بیش از پیش به خود جلب کرده و نظرات بیشتری نسبت به آن بیان شده بیشتر مسائل و مشکلات و اتفاقات ورزشی روستا بوده که نشان از علاقه مندی که شما عزیزان به زادگاه و دیار خود داشته اید بوده است. گاهی هم دوستان وبلاگ را هم مورد لطف و محبت خود قرار داده اند و با الفاظ گوناگون ما را شرمنده خود نموده اند که بعضی از نظرات شما هم منتشر شد و برخی را هم بنده شرم می کنم که به زبان بیاورم.
اما اینک نظر شما عزیزان را جویا می شویم تا بدانیم نظر و پیشنهاد شما در مورد روند خبر رسانی و اطلاع رسانی این وبلاگ چیست؟ پیشنهادات شما چیست؟ شما چه مطالبی رابیشتر می پسندید؟ و آیا کسی دوست دارد در بعضی زمینه ها همکاری کند؟ بسیاری اتفاقات را بنده مطلع نمی شوم اما بعد ها در نظرات متوجه می شوم که چنین اتفاقی افتاده و یا مدتی از آن می گذرد.اما در هر صورت اینبار این وبلاگ را به نظر سنجی می گذاریم تا بدانیم که شما عزیزان چه می گویید و چه نظری راجع به این وبلاگ دارید؟
منتظر نظرات سبز و سازنده شما عزیزان هستیم.
با درود
بار بد جان با شما هم فکرم ولی چند نکته:
فرهنگ پارسی تازه نوشته نشده درست و لی مقدار زیادی از ان مورد هجوم بیگانگان قرار گر فته و حتی به شاهنامه ما هم دست برده شده و اشعاری به ان اضافه و یا کم شده.
پاسداران این فرهنگ سربازان گم نامی هم چون هومر ابرامینان می باشند که فرزندان فردوسی میباشند. این فرد با کمک هم فکران خود قدرت پاک کردن زبان امروزی را از واژه های بیگانه را دارد.
شما میتوانید نامش را در اینترت جستجو کنید و به کلام شیرین و زیبای پارسی ایشان گوش کنید واز دریای دانش این بزرگوار بهره ببرید. و خواهید دید که فرهنگسرای ما با تمام زحماتش کمی کوتاهی کرده و یا قدرت بیشتر از این نداشته.
و باید قبول کرد زبان پارسی ما با کلما ت و واژههای بیگانه و به ویژه عربی ما نند یک قالی بافت شده هست که جدا کردن بافته ها یعنی پاره کردن و از بین بردن قالی!!.و یا میدا نم میشود به برخی از رنگ های روشن رنگ پارسی زد ولی این کار تا همگانی نشود ودر مدرسه و دانشگاه اجرا نشود کار ساده ای نخواهد بود.
و بویژه ما ها که نمی توانیم سر مسائل ساده روستایمان هم فکری کنیم و با دوستی با هم سخن بگویم و خود را میراث داران حقوق بشر کورش هم بدانیم.
زنده باد پارسی و زنده باد پارسی دوستان
.داوود.
دوست گرامی احترام!
فرهنگ پارسی بدست آدمهای امروز نوشته نشده است. درباره ی هومر هم شناختی ندارم که کیست و از کجا آمده است.
استاد ما فردوسی است و استادان دیگر که راه وی را می پیمایند. کتابی پارسی که شاید در کتابخانه من و شما یافت شود شاهنامه است.
فرهنگستان زبان پارسی هم کار خودش را تا اندازه ای خوب انجام داده است و گله ای نیست!
این ما هستیم که به زبان زندگی باید گفتگو کنیم نه به زبانی که همیشه در رکود و خفقان است و بدرستی هم نمی فهمیم.
شاید یک دستاویزی که نیاکان من و شما خواستند وازه ها پارسی را بفهمند هم همین بود که پی ببرند چی می خوانند! آیا با فرهنگ انسان دوست و نیک نیاکانشان جور در می آید یا نه؟
البته شاید در گفتن همه ما احترام و حرمت و ....بکار ببریم هیچگونه جای نگرانی نیست . ولی در نوشتن درست تر اینست که پارسی بنویسیم هم کاری فرهنگی انجام گرفته خواهد شد.
و اگر هم ننویسیم همین خواهد بود که هست.
مدتی بود بعلت مشغله کاری حصارو نرفته بودم بعد از چند هفته تونستم اخر هفته حصارو باشم وقتی میرم حصارو احساس ارامش خاصی میکنم بیاد خاطرات دوران بچگی نوجوانی و جوانی می افتم .خلاصه تمام کوچه ها عجین شده با خاطرات قدیم و بر وبچه های هم سن وسال یادش بخیر.این هفته جاتون خالی هوس اب گرمو کردم بنده خدا بی بی یه اب گرمو مشت با قرمه درست کرد .اب گرمو با نون کرنون جاتون خالی خیلی چسبید.چرت بعد از ناهار امد سراغم همین که خوابیدم .خواب دیدم یه کافی شاپ وسط ده افتتاح شده رفتم تو کافی شاپ. دیدم تمام بچه ها تو کافی شاپ هستند .یه سری دور یه میز نشسته بودند جلسه گرفته بودند در مورد عمران و ابادی ده. سیروس داشت در مورد ساخت پارک بانوان . شهر بازی .گاز رسانی.افتتاح بلوار ورودی ده و ساخت سالن سرپوشیده وافتتاح اتوبان حصارو به هفت کوه و مترو حصارو به ده خانعلی ها خبر میداد.در میز دیگر هیاهوی بپا بود اول فکر کردم دعواست جلوتر رفتم دیدم حسن با ذوقعلی وچند نفر دیگر در مورد جام جهانی که قرار بود در حصارو برگزار شود بحث می کردن .ذوقعلی میگفت همه فامیلهاتو گذاشتی در راس امور من که اسپانسر تیم هستم و تحصیلات عالیه دارم وبه چندزبان زنده دنیا مسلطم نقشی ندارم.همدم مسئول چک کردن مدارک افراد بود که از نوع کردانی نباشد.عادل فردوسی پور هم امده بود وساطت ولی فایدهای نداشت.یه لحظه دیدم ذوقعلی سوار یه خری بود پائین هم نمی امد نمیدونم نمی دونم مال کی بود.یه سری نیروی لباس شخصی هم از میمند اورده بود با چوب وچماق نفهمیدم برای چی.بیشتر بچه ها سر همین میز بودند هیچ کس با ذوقعلی به توافق نمی رسید .بنده خدا را تنها گیر اورده بودند بعضی ها هم بی انصاف بودن تهمت الکی میزدنند.طرف دیگر کافی شاپ گروه مهاجر را دیدم که مینواخت باربد هم شعر براشون می سرود .داشتن تمرین می کردن برای عروسی جلوتر رفتم پرسیدم عروسی کیست گفتن خبر نداری گفتم نه گفتن عروسی دختر همسایتون احترام . احترام به کی؟تو همین رویاها بودم که یکدفعه پریدم بی بی داشت می گفت نمی دونم چرا 2 تا از مرغها بی جهت مردن.
با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان
خوشحالم میبینم که دوستان همگی انگونه که وجدان ما را هدایت میکند سخن میگویند. اینک هوای این وبلاگ کمی بوی دوستی و مودت گذشته خود را پس میگیرد و پس از کمی تلاتم به حالت ارامش خود برمیگردد. امیداست که ارامش ان همراه با اگاهی و تکامل باشد.
با امید موفقیت برای همه دوستان
همانطور که مصعود و مهدی دو برادرند با دو شخصیت متفاوت حرمت و احترام هم دو برادرند نزدیک ولی کمی متفاوت. بستگی به مکان ندارد. کمی دقت کن
با درود
عزیزان نظرات خود را از روی عصبانیت ننویسد و نخوانید.
منظور از این مثال که از روانشناسی دکتر هلاکوئیه نوشته شده این نیست که این دو کلمه هم معنی نیستند .دوستان به مفهوم مثال فکر کنید نه به مفهوم ظا هری کلمات. البته دامنه احترام گسترده تر از حرمت میبا شد و حرمت در داخل این دامنه قرار دارد.در بعضی خانواده ها احترام ارتشی مگذارند و در بعضی حرمت. اگر کمی دقت کنید متوجه نظر روان شناسان میشوید. من هیچ گاه نخواستم از کسی طرفداری ویا مخالفت کننم. همه آزادند نظر خود را بیان کنند.
باربد جان من با شما موافقم و تلاش خود را میکنم تا پارسی را پاس بدارم و واژهای پارسی شیرین تر هست ولی جا انداختن این واژها نیاز به کا رفرهنگی در سرتاسر کشور دارد و این کار فرهنگسرای ایران می باشد .و نیاز به استادانی مانند هومر آبرامیان دارد که در ملبور استرالیا زندگی مکند و همشهری ذوقعلی خودمان می با شد.
ذوغعلی جان من مدتهاست که نظری ننوشتم که بخواهم به کسی توهین کنم که حالا انها رو نادیده بگیرم. گفتم هر کسی مسئول گفتار و کر دار خویش هست و هم راه او یک وجدان.و اگر تو هینی خدای ناکرده به شما شده به همه ما شده چون ما همه یکی هستیم.و این وصله های که شما نام بردید همه می دانند که به هیچ یک از ما نمیچسبد و نگران نباش .
به خانواده سلام برسان .
شاد باشید
درود
نخست به داود جان خوش آمد می گویم که چه خوش که می بینم پا به بغل آفتابی(یغل افتویی خودمونی) گذاشته ای.
درباره نظر یکم شما که همه خود را از یک خانواده بدانیم من هم ایده تو بوده و خواهم ماند و چه نیک که همه به تندرستی خانواده(جامعه کوچک ) از همه سویه نگاه کنیم بسیار نیکوست.
دو واژه وام گرفته شده از عربی " احترام" و "حرمت" از واژه نامه فارسی(پارسی) نگاه کردم به این گونه بود
احترام: ارج - بزرگداشت - گرامیداشت
حرمت: آبرو- ارجمندی- گرامش
شاید در اینجا به گمان من هدف دوستان از بکار بردن واژه احترام منظور دیگری داشته اند. شاید هدف از بکار برده این واژه هدف شان احترام به نظرات یک نفر بوده ( ارج نهادن به نظر یک انسان) نه احترام برای هیکل - قد و قیافه و درجه ها ی دیگر(علمی - مذهبی - اجتماعی - شغلی و ...)
یکی از دستاویزهایی(علت هایی) که نام دوم(مستعار) برگزیدن را نادرست نمی انگارم هم همین است که بیشتر روی نظرات خانواده پیش برویم( نظر ذوقعلی جان هم همین بود) و گوش بسپاریم که دیگران چه می گویند و بگذاریم تا هر کس از هر زاویه ای نابسامانیها را می بیند بتواند بنویسد و دیگران ببینند. ولی ای کاش همه ما به نظرات افراد به عنوان نظر یک انسان دیگر از جامعه همزبان و همدل که در آن زندگی می کنیم نگاه کنیم و در پی آن نباشیم که ببینیم که کی هست و چه درجه ای دارد آیا در گروه ما هست یا نیست! آیا در باند درستکار است یا در باند دیگر است و دیگر!
آنچه می بینم نابسامانی که در جامعه های ایران ما وجود دارد و مردم با آن دست و پنجه نرم می کنند این است که درگیر درجه بندی کردن و حصار کشیدن های ناجور و نادرست هست که خود گفتنی های زیادی را در پی می آورد و نمی خواهم بیشتر در این باره ها بنویسم .
براستی که هر جامعه که خواستار پیشرفت آینده خودش و مردمش هست باید پروانه دهد که نظرات جامعه اش( موافق و یا ناموافق) را بگیرد و گروههایی هم فکر چنانچه بشود که در بر آوردن خواسته های نیک و منطقی همدیگر کوشش کنند .
مهربانی(محبت) - ارجمندی(حرمت)- همه پرسی(مشورت)- هماهنگ کردن(مدیریت کردن) می تواند پر بار تر دریافته شود و با خرد و دانش انسان سازگار تر است اگر همگی به آن بنگریم و
اگر هم کمی بنگریم و بیاندیشیم می بینیم که بکار بردن واژه های پارسی خودمان چه اندازه بهتر کمک می کند که بجا و روشن تر و درست تر دریافته شوند.
شوخی: اگر خوب و نیک بیاندیشیم و دیکته کردن بر دیگران را نمی پذیریم و خود کامه (دیکتاتور) هم بوجود نمی آید!
نظرات شما در باره ی ورزش بانوان درخور رسیدگی است امید که دوستان شما در حصارو پیگیری کنند.
چون داود از همگی پرسان کرده :
" منتظر نظرات همگی شما هستم. "
و من هم به سهم خودم نوشتم چون خواستم به همه پرسی و نظر ارجمند داود جان پاسخ داده باشم.
پیروز باشید
با درود بی پایان به خوانندگان وبلاگ ؛ و سلام ویژه به جناب ذوقعلی :
برادر بزرگوار در جواب گفته های شما ابتدا بگویم تا جایی که بخاطر دارم نه به شما و نه به کس دیگری کوچکترین توهینی نکردم تا چه برسد به اینکه خدای ناکرده بخواهم بزرگواری مثل شما را مورد نکوهش و یا تهمت بزنم ؛ و همواره اعتقاد شخصی من این بوده که اگر با انگشت خود به کسی اشاره کردی و تهمتی یا ناروایی به کسی بستی ؛ اگر دقت کنی می بینی که سه تا انگشت به سمت خودت نشانه رفتی ( الان امتحان کن !) ؛ من فقط مسعود را مثال زدم بعنوان اینکه در مورد برگزاری جام از وی بپرسی نه به هیا هو گوش کنی و همچنین در مورد اختلاف سلیقه افراد نه خدای ناکرده بخواهم مدرکی جهت اتهام کسی ارائه داده باشم . و در مورد کمک مالی به جام ؛ دنیای امروز دنیای کاملا" آزادی هست داخل که شما می توانید برای زندگی خودت و کار خودت هر تصمیمی بگیری و حتی یک ریال هم کمک نکنی کسی از من و شما طلبکار نیست همانطوری که خیلی هادر حصارو بچه شون عضو تیم هست و حقوق بگیر دولت هم هستن ولی یک ریال کمک نکرده اند ( شاهد اسامی درج شده در وبلاگ ) و همچنین در مورد چماق و . . . این مسائل من کوچکترین اطلاعی ندارم و نمی دونم که منظور کی و کی و کجا و چی بوده و اصولا" علا قه ای هم ندارم و به همین خاطر هیچ انتقادی نکردم و لی شما مطمئن باش کاملا" بی طرف هستم ولی تا حدودی خصوصیات جوانان حصارو را می دانم و در مورد تایید چگونگی پول در آوردن من این جمله را نه تایید می کنم بلکه به اشد مجازات محکوم می کنم ؛ و در مورد چت و تلفن : اینجا حاشیه کویر لوت هست نه تیر تلفن داره و نه موبایل آنتن می ده سرعت اینترنت هم کمتر از 100 کیلومتر در ساعته !! ان شا ء ا. . . اومدی ایران در خدمت هستیم .
لغت نامه دهخدا احترام را چنین معنی میناید:
احترام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) حرمت داشتن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر). بزرگ داشتن . بزرگ داشت . پاس . توقیر. حرمت : او را به اکرام و احترام تمام به هرات آوردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). پدر او را از هرات بحضرت آوردند و بنظر احترام ملاحظه فرمودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- احترام کردن ؛ حرمت کردن . توقیر. بزرگ داشتن :
مخالف چو از شعبگی (؟) یافت نام
چو اهل حجازش کنند احترام .
با سلام
دوستان عزیز هر کدام به فلسفی کردن قضیه میفرمایند و به گونه ای طفره میروند.
ما همیشه همین کلام را گفته و میگوییم. ما همه عضو یک خانواده بزرگ هستیم و همه قوم و خویش و به گونه ای مرتبط. با هم بزرگ شده ایم و نبایستی دوستی های دیرینه را فراموش کنیم.
جالب است که دفاعیات را زیاده گفتن ولی توهینات را به دیده نمیاورید. خانواده بسیار جالبیست. احترام هم ارتشی شد به دیار کانادا. توقعی هم نیست. صلوات میفرستیم بر هر چه قضا و قدر در زندگیست.
با امید موفقیت شما عزیزان
با سلام به همگی
برادر محترم همدم جان:
شما به نظر بسیار انسان فروتن و با منطقی به نظر میایید بنده هم بر همان وزن برایتان اینجا چند سطری مینگارم.
اول از همه اینکه از شما مثالی خواستیم که چگونه نتیجه گیری کردید که بنده نوشته ها را نمیخوانم. شما در جواب یکی از نوشته های بنده را تکرار کردید. اول از هرچیز ان نکته ابراز شده هم یک نظر است. شما بایستی همانگونه که خود اقرار کردید به بنده احترام بگذارید اگر چه نظر ما با نظر دیگران متفاوت است. شما میتوانید نظر من را با دلایل خود رد یا تثبت نمائید.
یا حد اقل اشکال ایده مرا بگویید وطن فروش و دزد خطابم نفرمائید.
اینکه چرا بنده ان نکته را نوشتم . این جوابی بود به درخواست کمک مالی برای جام. اگر قرار باشد نظرات دیگران مورد بی تو جهی قرار بگیرد و به افراد توهین شود. سعی در از میدان بدر کردن نظرات متفاوت باشد این هنوز ایده من میباشد. و مسئولیت این کلام را بنده به عهده میگیرم.
مسئله دوم تهمت ها بود. مسئله ای که با دیگران در محیطی خارج از اینترنت اتفاق افتاده است. اگر حرفی دارید در حضور طرف و با احترام بگویید تا ایشان بتوانند دفاعیات خود را نیز اظهار کنند و نه اینکه در اینجا بدون حضور طرف برای خود مزخرفات بسرائید ( تو هینی به شما نباشد اشاره من به انهائی است که اینکار را در حقیقت اینجا انجام داده اند). و چند تا از عمو خاله ها هم مزخرفات شما را پرو بال داده و مورد تایید قرار دهند.
عقیده ها متفاوت هست. مسعود ما و من دو انسان جداگانه با دو شخصیت کاملا متفاوت هستیم. نیاز است که بیاموزیم و انسانها را خانوادگی خطاب نکنیم. تفاوت نظرها را باید پذیرفت مگر نه اینست که خود شما همین را گفتید.
منظور بنده را درمورد پسر عمو پسر دائی و غیره خواستید. اگر چه صحبت من اشاره ای بود به گذشته ولی برایتان شرح میدهم. وقتی اینجا کسی بی احترامی میکند وظیفه ماست که ان را کار نادرستی بپنداریم نه اینکه قوم و خویش بازی در بیاوریم. این چیزی بود که اتفاق افتاد. بسیار شرم اور بود ولی کار تازه ای نیست و ما هم توقع بالائی نداریم.
در جائی خطاب نمودید که سید با همه همینطور رفتار میکند و رک گو هست. بایستی سید به خاطر داشته باشد که توهینات ایشان را ممکن است همانند تند رفتن ایشان خانواده و قوم خویشان تحمل کنند ولی به هیج وجه انتظار نداشته باشید که بنده نادیده بگیرم. یک از جملات ایشان این بود ؛ عده ای وقتی پول تمام میکنند خودشان را خرج میکنند. شما معنی این کلام را بایستی بفهمید. شما ایا تایید میکنید؟ یا از چماق صحبتی کردند بدون اینکه بگویند ان چماق ها از بالای ناموس و حق دیگران برداشته شده بود نه از برای جا طلبی و قدرت. شما اگر تائیید میکنید بفرمائید ماهم بدانیم و گرنه اگر بی طرف هستید چرا انتقادی نشنیدیم؟
بنده اگر کلامی مینویسم مسئولیت ان با من. دوست داریم دیگران هم مسئول گفته های خود باشند. اگر چنانچه مشکلی باکسی دارند به همان طرف بگویند. اگر ما در اینجا مطرح کردیم و مجبور هستی در محیط عمومی بحث کنیم به خاطر اینست که تهمت ها اینجا اتفاق افتاد و طرف در تاریکی نشسته است.
اگر چنانچه مسئله ای هست بنده در خدمت شما هستم. میتوانیم رو در رو در چت یا با تلفن بیشتر ادامه دهیم.
یا حق
با درود وصد شاد باش به مناسبت چها رمین سال روز این وبلاگ و سپاس فراوان از اقای الله دینی و سایر دوستانی که در درازای این زمان در خبر رسانی هم کاری کردند.
یکم -دوستان ما همه میگویم که یک خانواده هستیم ملی باید در عمل هم مانند یک خانواده پیروز و سالم باشیم. روانشناسان باور دارند که یک خانواده سالم باید در آن چهاراصل بکابرده شود تا اّن خانواده سالم و پیروز باشد. ؛محبت حرمت مشورت و مدیریت. و این کلما ها نباید با هم معنای آنها جابجا شود.
برای روشن شدن مطلب و برای نمونه حرمت را نباید با احترام جابجا کرد . احترام در خانواده دیکتا توری را به وجود می اورد.
احترام را در ارتش می گذارند حرمت را در خانواده. در ارتش شما به سر دوشی نگاه میکنید اگر با لا تر بود احترام و فرمان برداری واگر نه!؟ در خواست احترام و دستور دادن برای انجام وظیفه. در خانواده هم فرزندان نباید به پدر یا مادر احترام بگذارند و دستور انها را که مخالف میلشان هم هست اجرا کرد باید حرمت انها را نگاه داشت وبا هم مشورت کرد و سپس یک نفر مدیریت کند.
پس اقای الله دینی شما در این خانواده وبلاگی وظیفه سنگین مدیریت را دارید. و نباید بگذاری دوستانی دانسته یا ندانسته با نام مستعار به دیگران ناسپاسی کنند که این ناسپاسی ها سبب دلخور و فرو پاشی خانواده می شود پس بهوش باش.
دوم- در باره نظرهای چهار سال گذشته من جایزه قلم طلای را به نویسنده خواب کشکی می دهم که توانست در زبان طنز و در چهار چوب اصول خانواده همه ما را بخنداند اگر چه افرادی به خود خور ده گرفتند...۲۰ دلار کانادایی هد یه دارید پیش من.. در تماس شوید با مدیر وبلاگ . اگر نویسنده خود وبلاگر نباشد.
سوم- جامعه مرد سالار ما اجازه ای به خواهران ما نداده و همیشه خواسته های انها پر سیده نشده و یا شنیده نشده. و هر گاه ما می گویم جوانان ما منظور پسران جوان بوده. دوستان و خواهران به میدان بیاید و بگذارند ما صدایتان را بشنویم.
من یک پیشنهاد دارم و میخواهم با همکاری شما به ورزش بانوان رسیدگی شود ودر ایام عید مسابقات پینگ پنگ و یا بدمینتون برای
شما خانمها بر گذار شود و صد البته سال اول فقط جوانان حصارو و حصارو زاده ها. منتظر نظرات همگی شما هستم.
چهارم -دوست عزیزم ذوقعلی اگر از سکوت ما ها گله کردی من باید به عرض برسانم در برابر این گونه پر خاش بهترین چاره را سکوت دیدم تا این وبلاگ از بحران خارج شود وسپس گپی بزنیم .ولی میبینم شما همچنان چما ق به دست و کلاه اهنی به سر بنا به گفته خودتان دنبال نفس کش می گردید (البته به شوخی) خوب کی جرات می کنه؟؟. من با گفته های شما و حسن موافقم چون هر کدام از دیدگاه خود به مو ضوع مینگرد. ولی با نحوه بیان مخالف. واگر دوستان در نوشته های شما خورده میگیرند شاید از زیاد گوی شما می باشد ودر زیاد گفتن هم انسان دچار اشتباه می شود. و این طبیعی می باشد. میدانم که همیشه دلت به حصا رو می تپدو در ان شکی ندارم.
کانادا به من یاد داده هر شخص بالای ۱۸ سال مسئول گفتار و کردار خو دش می باشد و دلیلی نمی بینم ار کسی طرفدای یا مخالفت کنم.
به امید تنی سالم و دلی شاد برای همه. داود از کانادا
سلام بر همه.ضمن تبریک 4ساله شدن وبلاگ.به نظر بنده وبلاگ به یک خانه تکانی نیاز دارد .میتوان از آیتمهای جدید .خبرهای روز مطالب آموزشی علمی عکس و ....استفاده کرد با همکاری هیئت تحریریه و هر بازدید کننده یک خبرنگار نه یک نفر.
در ضمن بعضی از دوستان ادعای کدخدا منشی میکنند و در هر ضمینه می خواهند نظر شان را تحمیل کنند بهتر است ضمن اظهار نظر شخصی یا پیشنهاد یا انتقاد در هر ضمینه از عبور از چراغ قرمز حریم شخصی و ترور شخصیت افراد خودداری فرمائید.و اظهار نظر نهائی را به بازدید کنندگان وبلاگ بسپاریم. به امید فردائی بهتر
I WOULD TO THANK MR ALLAHDINI FOR SUCH GREAT JOB HE HAS DONE IN PAST FOUR YEARS. THE COVERAGE NEWS OF THIS WEBLOG REGARDING HASAROIYE IS BEING GREAT!! WE ARE LOOKING FORWARD TO SEE MORE PROGERESS.THIS WEBLOG COULD BE GREAT CENTRE TO X-CHNAGE IDEA AND CONVEY USEFULL INFORMATION. WE SHOULD APPRECIATE THE FACET TECHNOLOGY HAS GIVEN US!! AND USE THIS TOOL IN SUCH WAY THAT WE CAN CONSTRUCTE BETTER FUTURE FOR OUR HOME LAND. POSTING INFORMATIVE INFORMATION REGARDING ALL TOPICS SUCH AS HEALTH, SOCIAL, AND SPORT WITH PARTICIPATION OF ALL PROFESSIONAL COULD HELP AND MAKE BIG DIFFERENCE IN QUALITY OF PEOPLE'S LIFE. LETS ALL BE UNITED AND GIVE WHAT WE CAN ( MORALLY, FINANCIALLY) TO MAKE THIS HAPPEND!!! ONCE AGAIN I WANT THANK YOU MR ALLAHDIDNI FOR SUCH MAGNIFICENT JOB YOU HAVE DONE.!!
WISH YOU ALL THE BEST AND KEEP UP THE GOOD JOB.
ذوقعلی جان توی این دوره زمونه برای اینکه آدم بتونه دو کلمه حرف حساب بزنه باید مردم ندونن پسر کدوم ایلیات یا برزگری هستی و گرنه اگه خود انسان هم علامه دهر باشه همه می گن این بچه فلانی هست تا چه برسه به من که دیپلم رو هم با زور تک ماده و رونویسی از بغل دستی و ... استفاده از هزار جور امکانات این چنینی گرفتم . ولی یک جوان ۴۰ تا ۵۰ ساله هستم که فقط گناهم دوست داشتن بیش از حد حصارو هست و بس . حالا مثالی رو که خواسته بودی می آورم : شما توی یکی از نظراتتون بر گزاری جام نوروزی را کاری منفی شمردی و هزینه برای آنرا هزینه برای سرو صدا کردن و آبروریزی برشمردی ! متاسفانه من سال ۸۸ به دلیل مشغله کاری نتونستم حصارو باشم ولی طبق منابع موثقی که دارم اگه می خواهی واقعیت رو بدونی از مسعود ( مسئول انتظامات )برادر بزرگوارت و یا فرزاد ( بازیکن تیم ) بپرس ببین این هیاهویی که بعضی ها بعنوان نظر می ذارن و شما روی اون قضاوت می کنی چقدر صحت داره ؟ و یا یک جای دیگه نظر داده بودی بعضی ها شما و من و دیگران را مزدور و بنده خودش می دونه و با بی احترامی (کامل ) آنها را خطاب قرار داده ؛ این حرفها و صحبتها خود آغاز گر جدلی تازه است به قول خودت ؛خودت نگو ؛ از شما که داری توی یک جامعه مدرن زندگی می کنی باید طرز تفکرت با من که توی کویر لوت نگهبان چهارتا ماشین راه سازی هست فرق کنه شما به شهادت خودت ۱۰ ساله فارسی نه خوندی نه نوشتی . شما منظورت از اینکه گفته بودی پسر عمو و عمه و خاله بازی شده چی بوده ؟ مگر نه اینکه سید حسن با شهامت تمام از شخصی که مد نظر یک عد ه ای بود حمایت قاطع کرده و نظرات مخربی که در مورد اون شخص داده شده بود از طرف سید حسن رد شد ولی شما به خاطر همین نظرات برآشفته شدین و به سید حسن خرده گرفتی ؟ اینطور نبود ؟ ولی در مورد اینکه به قول شما همه انتظار دارن که خارجی ها وقتی میان انشتین برگردن اصلا" و ابدا" اینطور نیست هر کسی یک زندگی برای خودش داره یکی دوست داشته بره غرب رفته حالا یا از روی فکر یا از روی اینکه نتونسته توی ایران زندگی کنه یا درس بخونه اینها مسائل شخصی هست ولی اینکه یکی از راه برسه و بخواد خودش رو یک جوری به بقیه تحمیل کنه که چون تو غرب زندگی کرده باید حتما نظرش مورد توجه همه باشه این یک سری واکنش رو به دنبال داره یک مثال ساده : می تونی از مسعود خود تون در مورد اختلاف نظرش با یکی از همین جونای حصارویی ((که خیلی هم مورد قبول مردم ده هست )) بر سر یک خدمت خیر خواهانه سوال کنی . چرا مسعود که جوان تحصیل کرده ای هم هست نتونسته اون جوان مثل خودش رو تحمل کنه ؟ چون اون جوون از بیرون حصارو اومده بوده و فرهنگ گفتار و رفتارش با جونای حصارو یک کم فرق داشته ولی تا جایی که من خبر دارم کارش هیچ ایرادی نداشته . پس بیایید آنطور که هستیم یکدیگر را قبول کنیم نه آنطوری که می خواهیم سلیقه شخصی ما باشد . ویک حکایت در همین باب آخر :
یکی اشتری دید و گفت هی از کجا می آیی ای فرخنده پی
گفت از حمام گرم کوی تو گفت خود پیداست از زانوی تو
درووود
ممنون از این همه تلاش!
به امید چهلمین سالگرد.
با عرض ادب چهار سالگی وبلاگ حصاروییه محبوب قلبها را به مدیر وبلاگ تبریک گفته و از اینکه این وبلاگ کلی خبر را به گوش هم ولایتی های داخلی و خارج نشین رسونده جای تشکر داره . عیبی که این وبلاگ داره در بعضی مواقع نظراتی که مربوط به مطلب درج شده نیست زیاد می شه و این شما هستید که نباید اجازه بدین نظرات بی جا ثبت بشه و همچنین خدای نکرده به کسی بی احترامی بشه ناسلامتی ما همه اهل یک خانواده ایم .اگه قدر بدونیم . در هر حال بی نهایت سپاسگزاریم .
با سلام.
همدم جان کاش مینوشتی کی هستی و راحتمان میکردی. دوم اینکه یک مثالی هم میاوردی و خاطر نشان میکردی که چگونه به این نتیجه رسیدی که بنده نوشته های دیگران را درست نمیخوانم.
ما از گفتار شما نفهمیدیم به قول معروف ؛ دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس شما را.
روز خوش
ضمن تبریک و با آرزوی جشن 40 سالگی این وبلاگ.
لطفا در این سالروز فکری به حال قالب و چهره و رنگ وبلاگ بکنید تا ازین وضعیت تکراری در بیاد .
همچنین یه فکری به حال لینکهای لینکدونیتون بکنید چون بسیاریشون کار نمی کنند و قدیمی شدن . وبلاگهای جدید رو اضافه کنید . و بهشون سر و سامون بدین.
سلام دوست عزیز ۴ سالش تموم شده ای کوچولو نه ۴۰ سال
به قول آن دوست عزیز بقل افتووی به این باحالی کی دیده؟
فقط این اواخر مسائل حاشیه ای زیاد شده که به نظر من از این به بعد نظراتی که ارتباطی به مطلب یا خبر منتشر شده ندارند و یا افکار و عقاید شخصی افراد ( آنها که باعث کدورت و دلخوری می شود را ) با یک DELETE... کنید .
این وبلاگ برای وصل کردن آمده نی برای فصل کردن آمده.
hi to everyone this websaite is really good for all the new's from hasaro and thank's mr. allahdine for make this websaite to everyone el's plz put more picture from hasaro i misss it GOODLUCK mr. ALLAHDINE
سلام.دوستان عزیز با عرض شرمندگی فکر کنم به بیراهه میروید.بهتراست سعی در افزایش اطلاعات و معرفت یدیگر داشته باشید نه ویراژ در جاده خاکی.بقول معروف یک ده آباد به از صد ده خراب
درود و دو صد بدرود بر روان پاک و بی آلایش جوانان این مرز و بوم چه در حصاروییه و یا خارج از حصاروییه و یا اونور آب . من هم ابتدا به ساکن می خواهم خودم را کمی معرفی کنم . من نه پسر عموی اسماعیل و یا پسر عموی ذوقعلی ( مهدی ) و نه پسر عمو ی سید حسن هستم و نه پسر خاله یا دایی هیچکدوم از اینها . فقط یک حصارویی هستم که توی یک گوشه از این خاک پهناور ( ایران ) زندگی می کنم و همیشه هم توی یک کوچه بن بست زندگی کردم تا طوری رفتار کنم که همیشه این کوچه هم برای رفتن و هم برای آمدن باشه ؛ خوب بعضی ها خونه افکارشون دوتا در داره یعنی مسایلی رو که به نفع خودشون نیست دو دره می کنن . فقط زبون فارسی بلدم و از انگلیسی حتی یک کلمه هم در حد i یعنی شما بلد نیستم . ولی یک چند تا واقعیت رو می خوام بگم اونم اینکه این ذوقعلی مطالب رو با دقت نمی خونی و گرنه سید حسن به کسی توهین نمی کنه و با شناختی که از سیره خاص سید حسن دارم فقط رک گویی می کنه و براش مهم نیست که پسر خاله یا عموش باشی یا نباشی و اینو از مقایسه نوشته هاش با نوشته های ذوقعلی می شه فهمید. و اینکه بکار بردن کلمه توهین یا افترا خودش به نوعی توهین کردن رو تداعی می کنه و بهتره که شما ذوقعلی جون دیگه از این الفاظ استفاده نکنی . توی ایرون کلی تحصیل کرده بیکار داریم که همه شون صاحب نظر و کمالات هستن ؛شما که توی استرالیا هستی چه میدونی توی ایران و یا جای دیگه چی می گذره البته اخبار و ... اینا به گوشت می رسه ولی واقعیت رو باید از نزدیک لمس کرد و همچنین سید حسن جان شما از کجا می دونی که باید مثلا" ده تا ماشین خاک بریزن یا 5 تا ؛تا جاده ورودی هموار بشه ( جاده ورودی آسفالته ) اینهارو باید سیروس ( دهیار ) پیگیر باشه . طبق شنیده ها دهیاری حصارو سالی حدود دو تا چها ر میلیون هزینه داره که باید خرج ده بشه (( اگه دهیار بتونه و یا بخواد خرج کنه )) پس باید شورا از دهیار بخواد چرا نمی خواد ؟ شاید هم فقط توی حصارو کسی غیر از جناب هدایت پیدا نمی شه اونم بنده خدا کلی گرفتاری داره و این اهل ده هستن که باید یک کم همت داشته باشن . و کلام آخر اینکه آقا اسماعیل شما هر چی بنویسی ما هم می خونیم ((مطمئن باش که لا اقل چند تا باربدی پیدا می شن که نظر بدن و ذوقعلی ها خوشحال و سید حسن هم دعواشون کنه -شوخی ))
درود بر همگی شما!
گفته ای می آورم از تذکره الولیای عطار نیشابوری شاید بجا باشد:
" حسن بصری را گفتند که ای شیخ دلهای ما خفته است که سخن تو در ما اثر نمی کند چه کنیم؟
گفت کاشکی خفته بودی که خفته را بجنبانی بیدار شود. دلهای شما مرده است که هرچه بجنبانی بیدار نمی شود"
از نگاه من اطلاع رسانی در سامان دهی کارها می تواند نقش آفرین باشد! چراکه شمار بیشتری از افراد جامعه از کمبودها و نارسایی ها آگاه می شوند.
در مورد نوشته های اصلی و روی وب لاگ:
بی گمان خوانندگان وب لاگ بیشتر متن خبرها و یا نوشته های شما نویسنده کوشای وب لاگ را می خوانند. و البته همه چیز بستگی به شما خودتون داره که چه اندازه مطلب بخواهید بنوبسید و چه مطالبی را بخواهید بگذارید و چه و چه .....
بدیهی است هر چه بیشتر و با سرعت تر مطلب روی وب لاگ گذاشته شود خوب بازدید کننده ها بیشتر بازدید می کنند ....ولی این ایده خوب و پسندیده ای هست اگر دوستان دیگری هم با شما بتوانند همکاری می کردند.
در مورد نظرات :
فکر می کنم شمار کمی از دوستان نظرات را بخوانند و اینکه هنوز شاید زود هنگام است که همه مردم ما به اهمیت نظرات پی برده باشند و یا نظرات را همه بخوانند. برخی از دوستان هم شاید از نظرات یک نفر خوششون نیاید و نگاه نکنند به این بخش از وب لاگ.
ولی اصل کار یعنی نظر دادن می توانسته است اثر گذار باشد ولی در شرایط کنونی این طور که معلومه همه اینقدر سرگرم کار روزانه و زندگی هستند که شاید وقت نکنند که نظر دهند و یا کار اطلاع رسانی کنند.
اینجانب هم اینجا نظر می دهم اگر شما و دیگر دوستان نازنین پروانه بدهید.
و من هم به شما پروانه می دهم که اگر شما نویسنده وب لاگ حصارو خواستید می توانید نظر که این نویسنده(باربد) را نادیده بگیرید . ولی چنانچه دوستان مایل نباشند بنده نظر نمی دهم و تنها خواننده نظرات دیگران می شوم!
شوخی هم بکنیم با شما: آنوقت دیگه نظرات رنگ بندی میشه مانند چراغ راهنمایی و رانندگی.
چاره چیست این هم سهم مردم صاحب تمدن ایران!! که بنشینیم و سکوت کنیم هر چه بادا باد! و از هیچ چیز و هیچ جا خبر دار نشوم و دنیا را آب ببره ما را خواب!
پیروز و پاینده باشید
با سلام و عرض ادب
سید جان خیلی تند رفتی ولی مثل همیشه ما کلام ناحق به مانند شما نخواهیم گفت.
جای بسی تاسف است که خود بر واقعیت قضایای مطرح شده شهادت داده ای. ولیکن تند رفتن را مد نساز که خود چماق بدستان را خوب میشناسی که اگر به انها حرفی ناحق و ناروا ببندی اسان کوتاه نخواهند امد.
من هرگز به کسی توهین نکردم. اما جواب ان دوستانی را نوشته ام که حرفهای نارو و تهمت های نا پسند به دیگران میبندند. اگر شما جزو ان گروه هستی از این پس مباش و اگر نیستی به حرفهای بنده را به خود مگیر.
من همه را دوست و اشنا میدانم و دوست ندارم که کوچکترین دلخوردگی ایجاد کنم ولی اگر مرام مرام توهین و تهمت است بنده یک تنه از پس یک مشت بیسواد و ندونم کار کاملا بر خواهم امد. بنابر این اگر جزو انسانهای نادان خود را نمدانی پس از کلام حق ابائی نداشته باش.
ما هر گز به کسی غرور نفرو خته ایم. بسیار هم افتاده کوتاه امده ایم. ولی مثل اینست که دیگران سو ء استفاده کرده اند و حرفهائی خیلی بزرگتر از انجه بتوانند پذیرش ان را داشته باشند میزنند.
اگر حرفی برای گفتن داری ابائی نداشته باش و بزن. چرا که خود اغازگر این بحث بوده ای و توهینات را شما شروع کردید. و اگر دقت کنی من همیشه در برابر گفته های دیگران نوشته ام . هر وقت کسی کمی قدم فراتر نهاده قدمی فراتر نهاده ام. فارسی را ما هم میدانیم. زخم زبان و توهین را بهتر میدانیم و از نظر شجاعت هم خود خوب میدانی که ما در برابر حرق ناحق و زور کوتاه نیامده و نمی ائیم.
من هرگز به هوش و زکاوت کسی توهین و بیحرمتی نکرده ام چه در ایران و چه در خارج از ایران. به نظر من همانطور که شما هم عرض کردید راه به زندگی خود دارد. اما وقتی میبینم از خود فروشی و وطن فروشی گفته میشود و عده ای که هنوز از بیزبانی در غرب به تلویزیون های فارسی گوش میکنند برای یک نفر که دانشگاه رفته و تحصیلات کرده است خرافات میسرایند دیگر امکان کوتاه امدن نیست.
قوم و خویش بازی و پسر عمه و عمو بازی کار درستی نیست. ما اهل کوفه را بسیار خوب میشناسیم. اگر حرف حق بود که همانروز اول که توهین کرده بودی همه صدایشان در میامد ولکن قوم و خویش باز ی وگروهگرایی بسیار زننده ای به نمایش گذاشته شد.
در اخر باز هم نفس کش میطلبیم. اگر حساب حرف دوستانه و رفاقت است ما هستیم و اگر حساب حساب تهمت و حرف ساختگیست ما چاکر همه هستیم. باز هم اگر شما نویسنده گفتار ناپسند نیستیید به خود مگیرید.
یا حق
دورد و تبریک(شاد باش)به مناسبت چهارمین سال این وبلاگ امیدوارم محبوتر از این هم بشود با احترام به شما اقا اسما عیل ولی این پا سخ شما من را قا نع نکرد و سوالات دیگری را پیش اورد.اول باید مقد مه ای از شرح احوال خودم بگم تا ببینیم هر کسی در چه مسیری حرکت می کند و دنبال چی هست بنده هیچ موقع توی زندگی ام نه ادعای سوادی کردم نه منم منم کردم وتنها چیری دوست داشتم و دارم حدا قل خد متی هست که به تیم فوتبال و جام کردم که تنها جزئی از وظیفه من بوده و نه هیچ ضعفی دارم که هر روز بخواهم با نوشتن نظرات جور وا جور انها را بپوشانم و از زمانی که هم مها جرت کردم بعضی گزینه ها را توی خودم تقویت کردم که دنبال کار زندگی خودم با شم و سرک و فضولی توی زندگی شخصی دیگران نکشم و نکنم که چرا فلان کس مشروب می خوره یا فلان کس هر شب قمار خونه میره یا فلان شخص درس می خونه یا کار می کند یا نه یا چه تلویزیون نگاه می کنه وو.... چون این جا دنیای ازاد هست هر کس هر کاری دوست داره می کند وبه هیچ کس هم مروبط نیست و فقط دنبال یک لقمه نان شرا فت مندانه هستم که و دنبال سرم حرف و حدیثی نیست و اگر روزی هم این لقمه نان پیدا نشد به هیچ قیمتی حا ضر نیستم مثل بعضعی ها خودم را خرج کنم .وسنگ غرب را دو دستی به سینه نمی زنم که غرب و غرب بزنم. جو هم من را نگرفته که از جا در بروم که تا دیروز چماق دستم بوده و حا لا موقتا زمین گذاشتم و اگر نیاز شد دوبار ان را بردارم. و نیا مدم این جا دو تا کورس گرد خاک گیری کا مپیو تر پاس کنم و ادعای با سوادی کنم وبه بچه های با دانش و اگاه که از بهترین دانشگا های ایران مدرک دارند( تهران/فردسی/کرمان /بهشتی وو..)بفروشم و بگویم اگر کسی از غرب بیاید باید همه گوش به او بدهند.به گفته یک از بزرگان انسان می تواند دانش داشته با شد عقل داشته باشد ولی اگر کمی شعور اجتما عی نداشته باشد ان دانش عقل به درد نمی خورد. من همیشه حرفهایم با یک حکا یت از گذشته می زنم واین حکایت را به ان تعداد معدود با اصطلا ح تحصیل کرده خود خواه می گم. یک زمانی حدود ۲۵ سال پیش که این تاز به دوران رسیدها اسم خودشون را هم بلد نبو دنند بنویسند پسر زنده یاد نصرت اله معصومی در رشته پزشک دانشگاه تهران قبول شد دانش اموزان از نصرت اله شیر ینی می خواستند او در جواب می گوید هنری نکرده و ظیفه اش بوده هر زمان در این رشته تحصیلی اخترائی کرد که در خدمت بشریت بود ان زمان من شیرینی میدهم. حا لا شخص با پاس کردن دو کورس با سواد شده و فقط غرب غرب می زند و تنها کاری کرده ابروی حقوق بشر غرب را برده(با ان اظهار نظرات سنانسور شده)و اگر هم کسی دوست داره بداند کی چه طوری توی غرب زندگی می کند من حا ضرم تمام اطلاعات را بدهم پس زیاد تند نرو.خلاصه اقا اسمعیل اطلاع رسانی به کی و با چه هزینه ای؟ شما اگر می خواهید اطلاع رسانی به شورا و دهیار کنید انها که روزی ده بار توی ان چا له ها می افتند یا به فر مانداری و بخشداری این پرونده زیر دست انها داره خاک می خورد الان میگین وروردی روستا درست شده من این درست شدن را قبول ندارم زمانی درست شده که حد اقال ۱۰ تا کامیون خاک ان جا بریزند که هم کف جا ده شود اگر می توانیم از طریق اداره مربو طه اگر نشد از همین طریق وبلاگ از ۱۰ نفر خواهش کنیم هر نفر هزینه یک کامیون خاک را بدهید تا این مشکل هر چه زودتر حل شود. با چه هزینه ای ؟اگر شما وظیفه اطلاع رسانی دارید پس این نظرات مخرب چیست که هیچ ربطی به موضوع ندارد شما در مورد فوتبال هر نظری را می توانید بگذارید چو ن یک کار دوا طلبانه و پولی هم در ان نیست ولی وقتی صحبت از پول و پیمان کار هست موضوع فرق می کند .من نمی دانم چا له های کوچه ها چه ربطی به ان اقای فرنگی دارد راحت دزد شد جیره خور شد دروغ گو شد و.....حداقل برای من یکی ثابت شده این شخص اهل این حر فها نیست امید وارم در اینده در گذاشتن نظرات بی مر بوط دقت بیشتری شود پیروز با شید
سلام.جناب آقای الله دینی سلام.تبریک مارا بمناسبت چهارمین سالگرد راه اندازی سایت بذیرا باشید.واقعا خسته نباشید.اگه بتونی قسمتی تحت عنوان نقبی به گذشته یا روایتی از گذشته ارایه بدهی که تاریخ گذشته و یا خاطرات افراد سالخورده وبیران روستا و حتی منطقه ارائه بشود خوبه.باز هم تشکر و آرزوی موفقیت روز افزون