آن درخت توت دارد. این از اولین جمله هایی است که کودکانمان در اولین سال حضورشان در مدرسه می آموزند. درخت زیبای توت با میوه ای شیرین و لذیذ محصول خرداد ماه هر رهگذری را به سوی خود جذب می کند. قامت بلند و استوار درخت توت درس ایستادگی و استقامت را به ما می آموزد و برگ سبزش طراوت بهار را هدیه می کند و میوه اش شیرینی زندگی را دوچندان می کند. البته اگر باز هم بتوانید از این میوه خوشمزه و لذیذ نوش جان کنید. حتما می پرسید مگر چه شده که برای خوردن میوه این درخت اما و اگر می کنم. کودکان و خردسالان شهربابک دیگر گمان نمی کنم که بتوانند مزه شیرین توت را بچشند. کودکی خردسال دامان مادرش را با گریه و التماس می فشرد که توت می خواهم و دستش را به سوی شاخه درخت توت دراز میکرد و باز هم می گریست اما مادرش از دادن توت برایش امتناع می کرد. آه خدای من مگر می شود مادری خوردنیی را از کودکش دریغ کند و این گونه سنگدل باشد. گمان نمی کنم. حتما اتفاقی افتاده. موضوع را که دنبال کردم دیدم که باز هم مردم از دست این دوست عزیزمان شکوه می کنند. چه دوستی شد. البته داریم عادت می کنیم. وقتی هم اکسیژن هوا کم میشه بهش نگاه می کنیم تا اکسیژن بیشتری تولید کند. آری باز هم کارخانه ذوب مس خاتون آباد٬ باز هم این قاتل بی رحم به کودکانمان هم ستم می کند. زندگی مردم را تیره و تار کرده. رنگ سیاه آن به همراه مواد سمی اش بر زنگی مردمان نشسته و حکمرانی می کند. درختان میوه و سبزیها هم از این قاعده مستثنی نیستند آنها هم قربانی دود٬ این غول سیاه شده اند. آرزوی خوردن توت امسال بر دل همگان ماند و خواهد ماند. چه کسی می خواهد به کودکان بگوید چه شده و چگونه می توان کودک را می توان توجیه کرد این توتها آلوده اند و سمی؟ خوشا به حالت ای روستایی چه بد بخت شدی همه چیز تموم شد و رفت.
تیتا دگلا تموم شدن چند درخت تیت کانه بید که اونارو هم بریدن دگلا هچی نمونده
تیت خشکو را بجای قند می خوردیم نه قند خون دیشتیم نه فشار خون
دورت بگردم بلاتا بلقم دیگه تیت نیست
سلام به بچه ها ی حصارو هر کجا که هستن. آری آقای قربانی نیکو اشاره کرده که در چند سال آینده دیگر کسی نگران توت خوردن نیست چون کسی در منطقه نیست این کارخانه آلایندگیهای زیست محیطی فراوانی دارد که در حال نابود کردن منطقه می باشد ولی آنهایی که باید کاری انجام دهند همه در خواب خرگوشی هستند و دارند درامد آنرا چپاول می کنند به قول خودشان سالی ۸۰۰۰۰ تن مس از قرار هر تن ۸۳۰۰ دلار که به ریال میشود ۱۸۴۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ حدود همین مبلغ . به جیب کی سرازیر می شود؟ اگر نظری به خیابانهای شهر بابک و وضعیت رفاه مردم از پارک و ... بیندازید تازه به عمق فاجعه بیشتر پی می برید .
من همیشه آرشیو شما رو می خونم.از روستای همسایه شما یعنی برفه می نویسم .تمام خاطرات ایام کودکیمان را در کنار درختهای توت کو چه ها خاطرات داریم.
دوست عزیزم در روستای حصاروییه متاسفانه دیگر توت و توت خوردن ََ و توت تکانی هم قدیمی شد و به تاریخ پیوست از این پس کودکانمان فقط در کتاب خواهند خواند ودید که ان درخت توت دارد همانطور که دامداری را کارخانه ذوب مس نابود کرد .شاید هم در چند سال اینده والایندگی شدید این کارخانه در منطقه دیگر کسی زنده نباشد که اصلا نگران توت و توت خوردن باشیم .اری ما قر بانیان این کارخانه هستیم .........
با سلام وخسته نباشید. امروز دیگر کسی درختی نمی کارد . این جانب یک نظر می دهم بیایید به مناسبت یک روز فرخنده تعداد زیادی درخت در مکانهای مختلف بکاریم.
سلام وخسته نباشید.امیدوارم که حالتان خوب باشد.
وقتی این عکس را دیدم یادم از بچگی ام امد .که با دوستانم به کنار این درختان میرفتیم و توت میخوردیم .راستش این کارخانه برای هیچ کس زندگی نگذاشته است.
سلام به همه. متاسفم که دیگر نه توت داریم و نه چای. توت را گرفتند و به جای آن دود را به ما دادند و چای را گرفتند و خستگی را به ما دادند.