حصاروئیه محبوب قلبها

حصاروئیه از توابع شهرستان شهربابک در استان کرمان میباشد. allahdini1981@gmail.com آماده دریافت مطالب و نظرات ارسالی شما میباشد.

حصاروئیه محبوب قلبها

حصاروئیه از توابع شهرستان شهربابک در استان کرمان میباشد. allahdini1981@gmail.com آماده دریافت مطالب و نظرات ارسالی شما میباشد.

به یاد خاطرات کهنسالان



  
جمعی از جوانان حصاروئیه، جمعه گذشته بخشی از مسیر رفت و برگشت اهالی قدیم حصاروئیه را با پای پیاده پیمودند. هرچند که در مقایسه با زندگی اهالی قدیم روستاها فقط و فقط یکبار اتفاق افتاد. در حالی که در قدیم این مسیر حتی چندین بار در طول یک ماه پیموده می شد. بلی تعدادی از جوانان سختکوش حصاروئیه بیاد خاطرات کهنسالان روستای حصاروئیه تصمیم گرفتند تا مسیر دارآباد  سیرجان تا حصاروئیه را با پای پیاده طی کنند. مسیری که سالیان درازی برای اهالی قدیم حصاروئیه بارها و بارها با پای پیاده و گاها با الاغ و شتر طی می شده است و اکثرا تا خود شهر سیرجان ادامه داشته است. خاطرات بسیاری را از کهنسالان روستایمان در این باره شنیده ایم، مسیری که برایشان همواره همراه با سختی ها وگرفتاری های زیادی بوده است. مسیری که بارها بدنبال تهیه ارزاق زندگی،بردن بچه هایشان به دکتر  و در جستجو برای کار پیموده اند.

 حالا یک گروه شش نفره شامل آقایان ماشاءالله،مسعود ، احمد و دانیال قائینی،سید علی فاطمی مقدم و منوچهر نجفی تصمیم گرفتند تا این مسیر را پیاده طی کنند تا شاید بخشی از سختی های مسیر گذشتگان را تجربه کنند.این جوانان بنا را بر این گذاشتند تا مسیر برگشت را بتوانند پیاده طی نمایند که به همین منظور ساعت هفت و نیم صبح از دارآباد حرکت کردند و بعد از طی حدود 12 ساعت پیاده روی،ساعت هفت شب به حصاروئیه رسیدند. حالا این حرکت آنها اگر چه خستگی راه را بر دوششان نهاد اما تجربه ای بزرگ از تحمل سختی ها در مسیر تلاش برای زندگی را نیز به کوله بار تجربیات آنها اضافه کرد. باشد که ما جوانان نیز با استفاده از تجربیات گذشتگان راههای سخت زندگی امروزی را بر خود آسان کنیم و هیچگاه نگذاریم سختی ها مانع پیشرفت زندگی ما شوند وقتی که می بینیم پدران و پدربزرگان ما پیمودن این مسیر های سخت و دشوار چقدر برایشان سهل آسان بوده است.

با تشکر از مسعود قائینی

نظرات 4 + ارسال نظر
علی محمودی چهارشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 23:11 http://panjerehnow.blogfa.com

سلام
ایول ، مرحبا به شیربچه ها و صد ماشاءالله به آقا ماشاءالله .
گل][گل][گل][گل][گل][گل]

کوهدوست سه‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1393 ساعت 17:49

روزی


خوام آمد ، و پیامی خوام آورد.


در رگ ها ، نور خواهم ریخت .


و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب! سیب


آوردم ، سیب سرخ خورشید.


خواهم آمد ، گل یاسی به گدا خواهم داد.


زن زیبای جذامی را ، گوشواره ای دیگر خواهم بخشید.


کور را خواهم گفت : چه تماشا دارد باغ!


دوره گردی خواهم شد ، کوچه ها را خواهم گشت . جار


خواهم زد: ای شبنم ، شبنم ، شبنم.


رهگذاری خواهد گفت : راستی را ، شب تاریکی است،


کهکشانی خواهم دادش .


روی پل دخترکی بی پاست ، دب آکبر را بر گردن او خواهم آویخت.


هر چه دشنام ، از لب ها خواهم بر چید.


هر چه دیوار ، از جا خواهم برکند.


رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند!


ابر را ، پاره خواهم کرد.


من گره خواهم زد ، چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ، سایه ها را با آب ، شاخه ها را با باد.


و بهم خواهم پیوست ، خواب کودک را با زمزمه زنجره ها.


بادبادک ها ، به هوا خواهم برد.


گلدان ها ، آب خواهم داد.


خواهم آمد ، پیش اسبان ، گاوان ، علف سبز نوازش


خواهم ریخت.


مادیانی تشنه ، سطل شبنم را خواهد آورد.


خر فرتوتی در راه ، من مگس هایش را خواهم زد.


خواهم آمد سر هر دیواری ، میخکی خواهم کاشت.


پای هر پنجره ای ، شعری خواهم خواند.


هر کلاغی را ، کاجی خواهم داد.


مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک !


آشتی خواهم داد .


آشنا خواهم کرد.


راه خواهم رفت.


نور خواهم خورد.


دوست خواهم داشت.

farshad سه‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:56

درووووود

محمد علی مرادی دوشنبه 29 دی‌ماه سال 1393 ساعت 23:58 http://hakhamenesh.blogfa.com

خسته نباشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد