امروز دبستان سجاد حصاروئیه همچون دیگر دبستان های سراسر ایران پذیرای دانش آموزان حصاروئیه بود. حسین الله دینی امروز به دبستان سجاد رفت و برایمان از شروع سال تحصیلی جدید در این دبستان گفت.
"هرچند تعداد دانش آموزان این دبستان بسیار اندک است اما همان شور و هیجان شروع سال تحصیلی در مدرسه و در میان بچه ها حاکم بود. زنگ سال تحصیلی جدید تنها با حضور پنج دانش آموز نواخته شد. در سال تحصیلی جدید تنها دو کلاس اولی ،یک کلاس چهارمی و دو نفر هم در پایه پنجم سهم دبستان حصاروئیه است. هر پنج دانش آموز در یک کلاس تحصیل می کنند و خانم محمودی تنها معلم این دبستان است که بچه های هر سه پایه را آموزش می دهد".
حالا دبستان سجاد که زمانی حدود هفتاد تا هشتاد دانش آموز در تمام مقاطع تحصیلی داشت تنها با پنج دانش آموز جزو خلوت ترین دبستان های ایران است.کمبود امکانات و مهاجرت ساکنین روستا به شهربابک و دیگر شهرها از جمله دلایل کاهش جمعیت دانش آموزان روستا می باشد.
ضمن عرض تبریک سال تحصیلی جدید برای این دانش آموزان و معلم گرامی و دلسوزشان آرزوی موفقیت و سربلندی داریم.
ارزوی سربلندی برای همه نونهالان حصاروییه
موفق وپیروز باشید ای نو نهالان امروز وامیدهای فردا
در مجالی که برایم باقیست،
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم .
که در آن همواره اوّل صبح ، به زبانی ساده ، مهر تدریس کنند و بگویند خدا ، خالق زیبایی و سراینده ی عشق ، آفریننده ی ماست ، مهربانی است که ما را به نکویی ، دانایی ، زیبایی و به خود می خواند . جنتی دارد نزدیک ، زیبا و بزرگ . دوزخی دارد به گمانم کوچک و بعید .
در پی سودائیست که ببخشد ما را .
در مجالی که برایم باقیست ، باز همراه شما مدرسه ای می سازیم که خرد را با عشق ، علم را با احساس و ریاضی را با شعر ، دین را با عرفان ، همه را با تشویق تدریس کنند .
لای انگشت کسی ، قلمی نگذارند و نخوانند کسی را حیوان و نگویند کسی را کودن و معلم هر روز ، روح را حاضر و غایب بکند و به جز ایمانش ، هیچ کس چیزی را حفظ نباید بکند .
مغزها پر نشود چون انبار ، قلبها خالی نشود از احساس . درس هایی بدهند که به جای مغز ، دلها را تسخیر کند . در کلاس انشاء ، هر کسی حرف دلش را بزند .
غیرممکن را از خاطره ها محو کنند تا کسی بعد از این ، باز همواره نگوید ، هرگز .
زنگ نقاشی تکرار شود . رنگ را در پاییز تعلیم دهند ، قطره را در باران . موج را در ساحل ، زندگی را در رفتن و برگشتن از قله ی کوه و عبادت را در خدمت خلق ، کار را در کندو و طبیعت را در جنگل سبز . مشق شب این باشد که شبی چند بار همه تکرار کنیم : عدل ، آزادی ، قانون ، شادی
امتحانی بشود که بسنجد ما را تا بفهمند چقدر عاشق و آگه و آدم شده ایم .
در مجالی که برایم باقیست ، باز همراه شما مدرسه ای می سازیم .
که در آن آخر وقت به زبانی ساده ، شعر تدریس کنند و بگویند که تا فردا صبح
خالق عشق نگهدار شما
سلام و ارزوی توفیق