به گورستان گذر کردم کم و بیش بدیدم حال دولتمند و درویش
نه درویشی به خاکی بی کفن ماند نه دولتمند برد از یک کفن بیش
درگذشت مرحوم محمد حسن قائینی بهانه ای شد تا تحقیق کنیم که چرا روستای حصاروئیه دارای دو قبرستان است. یکی قبرستان قدیمی که دیگر حالا متروکه شده و در قسمت جنوب شرقی روستا قرار گرفته است و دیگری قبرستان کنونی که در شمال غربی آن واقع شده است. ماجرا از این قرار است که که در زمان قدیم اهالی روستا مرده گان خود بر روی تپه ای سنگی که آن زمان نزدیک به خانه و آبادی خود و قنات روستا بوده دفن می کردند٬ هرچند که کندن قبر در این تپه سنگی کار بسیار سختی بود و نمی توانستند قبرهای عمیقی حفر کنند و از طرفی پس از گذشت چند سال تعداد قبرهایی که بر روی این تپه حفر می شود زیاد می شود بطوری که بسختی می شد جایی برای کندن یک قبر پیدا کرد.
اما علیرغم توصیه های بزرگان ده مبنی بر انتخاب جایی دیگر برای دفن مردگان٬ هیچ کس حاضر نمی شد که عزیز از دست رفته خود را به جای دیگری به تنهایی به خاک بسپارد چرا که همه دوست داشتند عزیزان از دست رفته خود را در کنار دیگر عزیزانشان همچون پدر ٬ مادر ٬خواهر و برادر که بدرود حیات گفته بودند به خاک بسپارند تا اینکه در سال ۱۳۴۳ مرحوم سید غریب٬ پدر مرحوم سید ابوالقاسم فاطمی مقدم در روز الفه یک روز قبل از سال نو فوت می کند و مرحوم سید ابوالقاسم عنوان می کند که چون پدر بنده فوت کرده من این اختیار را دارم که هر کجا که دوست دارم پدرم را دفن کنم.
با چند تن از بزرگان ده چند جایی را مورد بررسی قرار می دهند که یکی از آن جاها بند ده جلیل در بالای روستای حصاروئیه می باشد که مورد قبول قرار نمی گیرد و سر انجام همین قبرستان کنونی مورد قبول واقع می شود و بدین ترتیب مرحوم سید غریب اولین کسی است که در قبرستان کنونی روستای حصاروئیه به خاک سپرده می شود و بعد از آن نیز تمامی مردگان روستا در همین قبرستان دفن می شوند. نکته جالب توجه بر روی سنگ قبر مرده گان این قبرستان آیات و کلمات قرآنی می باشد که امروزه جای خود را به اشعار و قطعه های ادبی داده است.روح همه آنها شاد یادشان گرامی باد.
به نقل از خانم قمر الله دینی حصاروئیه
منتظر نظرات زیبای شما نیز هستیم تا آنچه را که در این زمینه بیشتر میدانید با ما و خوانندگان عزیز وبلاگ حصاروئیه محبوب قلبها در میان بگذارید.
در جواب آقای که گفته چرا اسم روستا حصاروئیه می باشد . بخاطر اینکه در ایام قدیم دور تا دور ده حصار بلندی ( دیوار) با سه برج جهت نگهبانی داشته تا روستا از نفوذ راهزنان در امان باشد . بطوری که هنوز آثار دیوارها هویدا می باشد.
خدا رحمت کنه همه خفتگان اون خاک رو
خسته نباشید
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت
هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت
دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود
گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت
باسللم
درمورد تاریخچه ومشاهیر روستاتون بنویس.وچرا اسم روستاتون حصاروییه است
روانشان شاد .
اکثر انسانها در مقابل تغییرات ( کاری . زندگی و . . . ) مقاومت می کنند چون به روال آن عادت کرده اند ولی در این بین همیشه انسانهای جسور و دگر اندیش که دنبال چیزهای بهتر هستند. معمولاْ شرایط را تغییر می دهند و دیگران نیز به محض مشاهده نتایج آن دنباله رو این افراد هستند . اینجا هم همین واقعیت اما در نوع دیگری نمود پیدا کرده . ((یگانه طریق درمان خود آن است که از قوانین زندگی متابعت کنیم )) .
بسیار مطلب جالب و اموزنده ای بود. باتشکر از همگی